یادآوری گذشته داره عذابم میده
سلام
من چند روزه خیلی حس بدی دارم وقتی دعواهای چند روز قبلمونو یاداوری میکنم و یاد کتکها و بی احترامیهایی می افتم که شوهرم در حقم کرد خیلی حس بدی دارم احساس میکنم شخصیتم له شده احساس میکنم تحقیر شدم از خودم بدم میاد من یه دختر تک بچه بودم که خیلی عزیز بودم واسه خونوادم حالا یه نامرد داره منو نابود میکنه اینجا تنهام خونوادم کنارم نیستند دلم گرفته احساس تنهایی میکنم با شوهرم که قهریم یعنی به صلاحمه که باهاش قهر باشم اینجوری هم اعصابم هم تنم در امنیت و اسایشه ولی دیگه بریدم از تنهایی میرم خونه تنهام اونم که میاد که حرفی بینمون ردو بدل نمیشه یعنه بهتره که نشه بعد میرم تو اتاقم تنها میخوابم بازم صبح میام سرکار و دوبار همین چرخه ادامه داره دیگه حوصله زندگی کردن ندارم نمیتونم اون خاطات بدو اون بی احترامیهارو تحقیر شدنارو کتک خوردنارو فراموش کنم به نظرتون من چکار کنم؟
RE: یادآوری گذشته داره عذابم میده
سلام شما چند سالتونه ؟همینطور همسرتون ؟
چند وقته ازدواج کردین؟
وعلت دعواهاتون چیه ؟میشه یه نمونشو بگین ممنون
RE: یادآوری گذشته داره عذابم میده
سلام من خیلی متاسفم که در شرایط غمگینی هستی ولی واسه همه پیش میادبا دلایل متفاوت کارهای شوهرت طبیعی است که تو را ناراحت کرده اما خودت خودت را آزار روحی نده و دائم به این چیزا فکر نکن تو الان بیشتر از افکار خودت ناراحتی...این یادآوریها شبیه نوعی خودآزاری غیر عمد است....هر چند خیلی از ما مرتکب این نوع مرثیه سرایی وخود آزاری هستیم...پس خودت خودت را دوست داشته باش وبه فکر خودت باش به خودت برس (یعنی حسابی به خودت رسیدگی کن ) شنا برو ورزش کن با دوستتات رابطه شاد و مفرح برقرار کن واز دائم به شوهرت فکر کردن دست بردار بعد بدون اون کار غلطی کرده که تو را کتک زده .وآزار رسونده اما این به هیچ وجه سبب تحقیر تو نیست مگه خودت این معنی را دائم بهش بدی
تو خودت داری تحقیر شدن را به خودت تلقین میکنی ...این کتک زدن واقعیتش به خاطر عدم کنترل خشم است نوعی ناتوانی فرد مقابل در مذاکره منطقی است یک اخلاق زشت ناشی از عدم تربیت صحیح است دلیل نداره عذاب بدی به خودت ...با آرامش ادبش کن یعنی حالیش کن رفتارش زشت بوده وتظاهر کن که خیلی روی تو تاثیر منفی داشته ولی واقعا ناراحت نشو وحساب کم شعوریش بگذار تو محبت کن و تعالیم اخلاقی را غیر مستقیم بده واگه دوباره تکرار کرد (کتک را)داد وفریاد راه بنداز وبه خانوادش بگو وآبروشو ببر (همون موقع داد بکش وهمه را خبر کن ولو همسایه ها)اینطوری آّبروش میره ومتوجه زشتی کارش میشه ولی سکوت تو آبروی اونو حفظ میکنه وتکرار میکنه و اصلا اهمیت نده واسه همه این چیزا ی پیش اومده تو سعی کن اصلاحش کنی باور کن ارزششو داره تنهایی وبی شوهری از همه این چیزا سختتره....
در مجموع هم از خودت بیشتر بنویس... و سعی خودت را برای ایجاد شادی در محیط خانه انجام بده این تویی که میتونی خانه گرمی ایجاد کنی...در مورد دوری از خانوادت هم زیاد ناراحت نباش دیر یا زود آدما بای مستقل بشن و خانواده خودشونو تشکیل بدن خانواده ای بسیار بهتر از خانه پدری...با سلیقه ها وعقاید وآرمانهای خودشون ....این فرصت ها را از دست نده به امید خوشبختی شما وهمه عزیزان همدردی....ان شائالله اسم سایت بشود هم شادمانی....
یادآوری گذشته داره عذابم میده
سلام مادلین عزیز
ممنونم از راهنماییهات حرفهات خیلی به دلم نشست و چه تعبیر و مفهوم قشنگی برای این کار زشت (کتک زدن) مردا نوشتی( این کتک زدن واقعیتش به خاطر عدم کنترل خشم است نوعی ناتوانی فرد مقابل در مذاکره منطقی است یک اخلاق زشت ناشی از عدم تربیت صحیح است) واقعا جمله قشنگی بود و به من آرامش داد که باور کنم با این کار شخصیت من زیر سوال نرفته بلکه این شخصیت طرف مقابلم هست که زیر سواله
این چند روز خیلی با خودم فکر کردم و رفتارم خیلی سرد بود باهاش، باهاش صحبت کردم و گفتم تو هر چقدر به خونواده من توهین کنی چیزی نمیشه و از شان و شخصیت خونواده من چیزی کم نمیشه فقظ این شخصیت تو هست که داره از بین میره البته همون روز که دعوا کردیم و کتک کاری کرد من چمدونمو بستم و گفتم میخوام همین الان برم گفت حق نداری این موقع شب از خونه من بری گفتم اشکال نداره فردا صبح میرم بعد آخر شب اومد کلی خواهش کرد و معذرت خواهی کرد که ببخشمش ولی من نبخشیدم و گفتم دیگه تصمیمو گرفتم بازم فرداش مسیج داد و بازم معذرت خواهی کرد منم کوتاه اومدم ولی اتمام حجت کردم و گفتم اگه یه بار دیگه این رفتارو تکرار کنه دیگه نمیگم میخوام برم که اون مانع شه وقتی اون از خونه بیرون رفت منم میرم و هرگز برنمیگردم اونم قول داده که تو دعوا دیگه برخورد فیزیکی و بد دهنی نکنه
RE: یادآوری گذشته داره عذابم میده
عزیزم سلام
الان اوضاع خوبه؟
نگفتی چند ساله ازدواج کردی؟ و اکثر اختلاف هاتون سر چیه؟