نمیدونم با دوست پسرم رابطه جنسی داشته باشم یا نه؟

[پونه]

سلام من دختری 30 ساله هستم تا به حال موردی مناسب برای ازدواج واقعا نداشته ام فوق لیسانس دارم و کار میکنم و از یک خانوداه خیلی مذهبی هستم
از تنهایی و فشارهای جسمی و روحی ان خسته شدم مدت ها بود که ذوست داشتم که مثل بقیه افراد دوستی از جنس مخالف داشته باشم اما راستش هیچی در این مورد بلد نبودم و الان هم نیستم
من زیادی سنگین و به اصطلاح نجیب بزرگ شدم گاهی ضجرم میده
به هر حال به صورت تصادفی با یک اقایی تو نت اشنا شدیم و قرار شد با هم اشنا بشین
ابشون اعتقادات مذهبی چندانی نداره ...
برای اینکه رابطه امون به گناه نکشه نسبت به هم محرم شدیم ....
چند بار همدیگر را دیدیم و تلفنی و چتی هم زیاد حرف زدیم
پسر با محبتی مهربون و.....
اما سرش خیلی گرم کار و درسش و چندان وقت ازادی نداره
از طرفی خود من هم ادم گرمی هستم و ان هم بیشتر....
اما توی این ازتباط نمیدونم چرا اینقدر سرد شدم؟
ان خیلی دوست داره حداقل در حد معاشقه رابطه داشته باشیم اما من نه؟
نمیدونم چی سردم کرده؟
یک چیزی که خیلی مغزم درگیر میکنه این هست که با اینکه خیلی محبت میکنه اما به نظرم خیلی خسیس میاد خودم احساس میکنم این باعث سردی من شده
تو این مدت فقط فقط تو ماشین ان با هم قرار گذاشتیم چندین بار مستقیم و غیر مستقیم بهش گفتم که دوست دارم بریم بیرون نهار و یا شام یا هر چیز دیگه .... یا حتی هدیه (غیر مستقیم ...)
اما واکنشی ندیدم
وقتی این خسیسی ها را میبینم سرد تر میشم من نیاز مالی ندارم بهش اما دوست دارم برام ارزش قایل باشه و بفهمه که خرج کردن ان نیاز روحی برای من...
نمیدونم چی کار کنم ؟
ما حیلی کم هم میبینیم خسیسی های ان من ناراحت میکنه حساس و زود رنج هم هست
و ان رابطه ساده میخواهد و من انگار دلم نمیاد خودم در اختیارش بگذارم انگار حیف ام میاد
نمیدونم چی کار کنم؟؟؟؟
تا به حال دوست پسری نداشتم

[mahasty]

یا نه!

[مارتا63]

عزیزم معلومه که باید حیفت بیاد خودتو در اختیارش بذاری،به نظر من تحمل تنهایی خیلی راحت تر از اینه که آدم در نظر خودش تحقیر بشه. خرجت نمی کنه چون نیتی غیر از چیزی که بهت پیشنهاد داده نداره ، گلم امیدوارم تا دیر نشده به لطف خدا به خودت بیای

[میشل]

سلام alone_girl عزیز،

من انگار دلم نمیاد خودم در اختیارش بگذارم انگار حیف ام میاد

خب حیف هم هستی عزیزم. حیف تو نیست که جسمت رو اختیار کسی بگذاری که هیچ تعهدی بهت نداره؟

وقتی قلبت چیزی رو رد میکنه، منفعتی هم در اون کار برات نیست، چرا چرا باخودت درگیری که انجامش بدی؟

[پونه]

میدونید دستم گرفته اما اجازه ندادم به بدنم دست بزنه من واقعا با کسی نبودم تا حالا اصلا بلد نیستم دوست پیدا کنم .... خیلی عذاب میکشم .......
تلفنی خیلی باهم سکسی حرف میزنیم ...........بهم خیلی محبت میکنه اما مالی نه......
خیلی تنهاممممممممممممممممممممم ممممممممممممم
از این 3 تا گزینه کدوم بهتر؟
1-رابطه را تمام کنم؟ (میدونید چون بهش محرم هم هستم و حرف سکسی زدیم و دستم هم گرفته احساس میکنم که خیلی بد که سر هیچ و پوچ تمامش کنم و بعد دنبال کس دیگه انگار چندش میشوم و تازه مدت ظولانی تنها .... دلم نمیخواهد دست مالی شوم....)
2-اجازه رابطه جنسی ندهم و در همین حد فقط نگه اش دارم؟
3-بی خیال خسیسی اش بشوم . همین طوری قبول اش کنم و به لذت جنسی متقابل خودم فکر کنم ؟(البته خیلی سخت به نظرم)

[میشل]

میدونید دستم گرفته اما اجازه ندادم به بدنم دست بزنه من واقعا با کسی نبودم تا حالا اصلا بلد نیستم دوست پیدا کنم .... خیلی عذاب میکشم .......
تلفنی خیلی باهم سکسی حرف میزنیم ...........بهم خیلی محبت میکنه اما مالی نه......
خیلی تنهاممممممممممممممممممممم ممممممممممممم
از این 3 تا گزینه کدوم بهتر؟
1-رابطه را تمام کنم؟ (میدونید چون بهش محرم هم هستم و حرف سکسی زدیم و دستم هم گرفته احساس میکنم که خیلی بد که سر هیچ و پوچ تمامش کنم و بعد دنبال کس دیگه انگار چندش میشوم و تازه مدت ظولانی تنها .... دلم نمیخواهد دست مالی شوم....)
2-اجازه رابطه جنسی ندهم و در همین حد فقط نگه اش دارم؟
3-بی خیال خسیسی اش بشوم . همین طوری قبول اش کنم و به لذت جنسی متقابل خودم فکر کنم ؟(البته خیلی سخت به نظرم)

اگه مورد 1 اون پرانتز رو جلوش نداشت، همون رو توصیه میکردم. اما حالا باید بگم گزینه 4: بهترین کار اینه که رابطه تموم بشه و به فکر جایگزین هم نباشی. البته جایگزین انسانی (از نوع دوست پسر) منظورمه، وگرنه اتفاقا الزامیه که احساس تنهاییت رو از شیوه ی درستش برطرف کنی که اینطور آزارت نده و به کارهایی که نه دوستشون داری و نه عاقبت خوبی دارن نکشونه.

دوست عزیزم، شاید بد نباشه جریان یکی از دوستام رو برات بنویسم که خیلی احساس تنهایی میکرد، اونم حوالی 30 سالش بود اون زمان. خودش رو از نسل سوخته میدونست که از رابطه جنسی و لذاتش محروم شده و این مسائل.

من با نسل سوخته بودن یا نبودنمون کاری نداشتم، اما مطلقا کار درستی نمیدونستم که این سوختگی رو با روی آوردن به رابطه دوستی جبران کنه! به نظرم این راه نه تنها سوختگیش رو التیام نمیداد، بلکه مثل این بود که زخم هاش رو خراش بده.

ولی خب متاسفانه ایشون همون راه رو انتخاب کرد، بعد از یه مدت رابطه ها بیشتر شدن، و عمیق تر. تا جاییکه من تونستم خودم رو به ارتباط باهاش ملزم کنم با دونفر همزمان رابطه جنسی داشت (اوناییکه من خبر داشتم) و با پیشنهادات دیگه هم سست برخورد میکرد، یعنی حتی دوتا دوست هم نتونسته بودن احساس تنهاییش رو برطرف کنن. بعد هم که دیگه اعصابم نکشید و رها کردم، البته اون هم منو رها کرد چون از راهکارهام خسته شده بود.

الان میگی: نه من هیچوقت به جایی کشیده نمیشم که چند تا رابطه با هم داشته باشم و این حرفا. من هم باهات موافقم عزیزم، و دعا میکنم راه های درست برات روشن و پرنور بشن که به راحتی انتخابشون کنی. اما چیزیکه باعث شد جریان دوستم رو برات بنویسم این بود که سقوطش از جایی شروع شد که به احساس تنهاییش باخت...

[خانوم مجرد]

اما راهش این نیست.

بعد از مدتی اون آقا می ره دنبال زندگیش، یا یه نفر دیگه و شما می مونی و فشارهایی که تحملش سخت تره.
خود شما همین الان از لغت دست خورده شدن دارید استفاده می کنید. می گید اگه بذارم برم حس می کنم دست خورده ام و ...


با تمام شدن این رابطه، مشکلاتت چند برابر می شه.

کاملا درسته من تجربه شو دارم و الان بعد از تموم شدن رابطه (اصلی بعد 1.5 سال و فرعی که بعد یکی دو روز تموم شده)
هنوز خاستگاری نیست اما میترسم اگه پیش بیاد ، با توجه به خانواده مذهبیم و خودم هم که ظاهر و عقاید مذهبی دارم حتما خاستگارم هم اینطور خواهد بود و نمیدونم بهش چی بگم؟ اگه پرسید چی؟ دروغ بگم که پاکم؟ یا راستشو بگم و ابروی خانواده مو ببرم؟ واقعا راهی برام نمونده جز ازدواج نکردن

- - - Updated - - -

الان میگی: نه من هیچوقت به جایی کشیده نمیشم که چند تا رابطه با هم داشته باشم و این حرفا.
اما چیزیکه باعث شد جریان دوستم رو برات بنویسم این بود که سقوطش از جایی شروع شد که به احساس تنهاییش باخت...

دقیقا قضیه منه
من از تنهاییم پناه بردم به کسانی که بعد 2 روز یا 2 سال ترکم کردند با انگ اینکه: تو نا امیدی... افسرده ای... مگه من زورت کردم به سکس؟ ..
بعد از اولین ارتباط جنسیم.... باورت میشه سر 2 روز رفتم خونه یه پسر غریبه و خیلی راحت باهاش سکس داشتم؟ 2 روز رفتم و همون روز وقتی کارش تموم شد شروع کرد نصیحت من گفت تو حیفی دختر خوبی هستی هر پسری ازت سکس خواست گوش نده و ...
اینکاره شدم!!! دختری که خانواده به سرم قسم میخوردن که موهامو نامحرم ندیده!1!

[فرشته مهربان]

باسلام

اين ره به تركستان ختم است

هرگزتن به اين ارتباطات نده ، عزت نفس خوبى دارى نگذارله شود ، تقويتش كن، و ارزشت را بيشتر از آنكه وسيله شهوت رانى كسى شوى بدان.

مردهايي که ازطريق نت دنبال دخترها هستند، هدفى جزاستفاده جنسى ندارند و حيف مي دونند برای اینجور دخترها هزينه كنند ، انتظارات شمارا يك همسرمى تواند پاسخ دهد ، نه دوست پسر

[omid65]

معلومه که نه .
گناهه بابا
بعدش شما با اجازه پدرتون صیغه محرمیت خوندین ؟ فکر می کنم همچین صیغه محرمیتی باطل باشه.

[شیدا.]

الان پست آخرتون را نوشتید با من همزمان شد.

شما دست همدیگه را گرفتید احساس دست خورده شدن و ... می کنید. فردا که بعد از رابطه جنسی و ... گذاشت رفت می تونی تحمل کنی؟
رفتنش را نمی گم،
حس بدی که به خودت و کارت پیدا می کنی را می گم.

می شه بگی هدف شما از این رابطه چیه؟
هدف ایشون چیه؟
از اول به قصد یک ارتباط کوتاهمدت و تامین نیازهای همدیگه رابطه گرفتید یا قصد شناخت و ازدواج؟