این چند پست اخیر بیشتر مجادله بودن تا راهنمایی.فقط مراجع و آینده احتمالیشو در نظر بگیرید.لازم نیست از کسی دفاع
کنید.اگر نازنین با این پسر ازدواج نکنه هیچ اتفاقی نمی افته.ولی اگر ازدواج کنه و حرف های مریم اتفاق بیوفته ...
تشکرشده 10,678 در 2,786 پست
این چند پست اخیر بیشتر مجادله بودن تا راهنمایی.فقط مراجع و آینده احتمالیشو در نظر بگیرید.لازم نیست از کسی دفاع
کنید.اگر نازنین با این پسر ازدواج نکنه هیچ اتفاقی نمی افته.ولی اگر ازدواج کنه و حرف های مریم اتفاق بیوفته ...
فرهنگ 27 (دوشنبه 14 آذر 90)
تشکرشده 6,121 در 1,114 پست
فرهنگ 27
maria_62
خسته دل1
گلنوش67
tasnime_elahi
ليلا موفق
بی نهایت
دل
سابینا
**عسل**
چرخ و فلک
ماهی 91
بهار66
maryamp
zahra52
آتنا 25
المیرا1358
پریماه
aida222
فرشته سفید
شب نم
parvane123
aramesh_1390
شوکا
mania2011
dokhtare khaste
و تمام کسانی که با زدن دکمه تشکر رو حرف دیگران منو کمک کردن
خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلیییییییییی از همتون ممنونم
به خدا الان که دارم اینا رو اینجا می نویسم چشمام انقدر پر اشکن اصلا صفحه مانیتور رو واضح نمی بینم
خیلی برام ارزشمند حرفاتون و کمک هاتون چه از رو تجربه باشه چه از رو علم باشه چه اشتباه باشه چه درست
ممنونم که تنهام نزاشتید و با من همدردی کردید
می دونم خیلی هاتون با مشکلات بزرگتری دست و پنجه نرم می کنید با این حال بازم به من اهمیت می دید و سعی می کنید کمک کنید ....
به خدا حرفاتون نه یک بار بلکه 10 بار می خونم .......
خیلی به من کمک کردین به تصمیم گیریم که امیدوارم درست باشه و از خدا خواستم راه درست رو پیش پای من بزاره
هرچند من بنده خوبی براش نبود ،خطاکار و گناه کار بودم
و به امید اینکه در توبه همیشه بازه به گناهم ادامه می دادم ..
و اینم می دونم اون چیزایی که سرم می اد خیلی هاش باعثش خودمم
خودl می دونم خیلی حقیرم انقدر که خدا می تونه نادیده ام بگیری ولی بازم هوامو داره
اتفاق جدید :
من با خواهرم حرف زدم سه سال ازدواج کرده و اون نظرش خیلی منفی بود و گفت که در ظاهر نامزدم خیلی با باطنش تفاوت داره و از اینکه این حرفاروبه من زده خیلی ناراحت شد و گفت کاش زودتر اینا رو به من گفته بودی
قرار شد با مامانم حرف بزنه و اصلا صلاح نمی دونه که من ادامه بدم .
حالا هنوز با مامانم حرف نزده ولی می دونم اگر مامانم این چیزا رو بدونه حرفای خواهرمو می زنه .
خوب من نتونستم یه چیزایی رو اینجا بگم ولی سعی کردم همه چیز رو به خواهرم بگم .
مریم جون نه من از اون دل کندم دلم نمی خواد به هر قیمتی زن اون بشم ،تا الان قضیه برام شوخی بود انگار،یعنی تا این حد جدی بهش نگاه نکرده بودم ولی الان واقعا با جدیت نمی خوام ادامه بدم یا اگر بخوام با یه سری شروط جدید
هستم و اون باید قهرشو کنار بزاره و یه سری رفتارهای دیگش رو
ازش دل کندم خیلی علاقم بهش کم شده ولی نمی تونم الکی بگم واسم راحته،اس ام اس هاش رو که تو گوشیم می بینم یاد روزای خوبمون می افتم بغضم می ترکههههههه
مریم می دونم اون زیاد مرد مناسبی نبود بچه بود،لوس بار اومده بود،خیلی خیلی ایده الیست بود،یکمی زیادی به جرئیات توجه می کرد،در مورد مسائل جنسیم خیلی هول بود و خیلی بد بود و خیلی وحشی بود و خود خواه بود
من دختر کمی براش نبودم ،من ظاهرم خوبه ،تحصیلاتم از اون بالاتر بود،خیلی مهربونم،خانواده خوبی دارم،پدرم تو امریکا تحصیل کرده ولی پدر اون دیپلم هم نداشت البته خیلی فهمیده بود پدرش .من از نظر زیبایی ازش خیلی سرتر بودم ولی اون فقط قدش بلند بود و صورتش خیلی معمولی ....ولی با این همه نمی فهمید من خیلی خوبم و سعی می کرد چیزای کوچیکی که به عنوان ایراد تو من می بینه به روم بیاره.حتی به من گفت تو بدنت نرمه
و باید بری ورزش کنی سفت شی.با این حرفش خیلی دلم رو شکونده و خیلی ازش دور شدم و احساسم بهش کم شد.....ولی اینو می دونم که هرزه نبود
اینو مطمئنم .
نازنین آریایی (شنبه 19 آذر 90)
تشکرشده 115 در 52 پست
ايشون تو همون پست اول و بعد تو پست هاي بعد هم اشاره كردند كه ايشونو پسنديدند و اگه محرم صفر نبود عقد ميكردند خودشون هم گفتن كه دوره شناخت تموم شده و به قطعيت رسيدند در مورد ازدواج با ايشون و اين صيغه برا راحت بودن رفت وامد بوده نه برا شناختنوشته اصلی توسط فرهنگ 27
من فكر ميكنم نازنين بيشتر از قهر و اشتي هاي ايشون ناراحته و اينكه ايشون ملاحظش رو نميكنه
نازنين جان دوست داره اين ارتباط بعد ازدواج رسميشون با خيال راحتتر انجام بگيره تا الان با دلهره و ترس و متاسفانه شوهرشون تو اين مورد هيجان زده ميشن و ايشونو درك نميكنن و نازنين جان از اين موضوع ناراحته نه اينكه ايشونو همسر خودش ندونه
aramesh_1390 (دوشنبه 14 آذر 90)
تشکرشده 9,663 در 1,930 پست
ببخشید فقط چون پست من هم تو پستهای اخیر بود اینو میگم.من فقط میتونم بگم تموم پستهایی که زدم درباره اینده نازنین جون بود حتی اونایی که بحث در مورد خدایی نکرده هرزه بودن نامزدش بود.(که بعید میدونم باشه)نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
نازنین جون خیلی خوبه با کسایی که شما رو از نزدیک میبینن مشورت کردی.همونطور که گفتم همه جوانب رو بسنج و تصمیم بگیر.همه جوانب یعنی تمام خصوصیات مثبت و منفیش.ببین کدوم کفه سنگینتره.
از خدا بخواه اونچه که صلاحته برات پیش بیاره اما اگه تصمیم گرفتی تمام کنی و تمام کردی بازم بیا اینجا بگو.ما که هیچ کار نمیتونیم بکنیم همدردی که میتونیم
بهار.زندگی (دوشنبه 14 آذر 90)
تشکرشده 15,106 در 3,401 پست
نازنین عزیز سلام
انقدر دوستان درست و صحیح راهنماییت کردن که تا الان نیاز ندیدم چیزی بگم
اما این نکته به نظرم رسید که عزیز دلم تو قبلا گفتی کامل شناختیش و خانوادت تاییدش کردن بهتر نیست اگه واقعا انتخابت کردی با راهکاری درست این مشکلات را حل کنی؟
نازنین جان همیشه اعتقادم اینه که با محبت و عشق میشه خیلی مشکلات را رفع کرد صورت مسیله را پاک نکن یه کم بیشتر رو این مرحله از زندگیت وقت صرف کن تا بعد حسرت نخوری
بازم امیدوارم با فکر درست و راهنمایی بقیه بهترین راه برات باز بشه
در اخر میگم که مرد اینده ات هر کی باشه تصور نکن کامله اونم مثه خودت نقص هایی داره که امیدواره با یار زندگیش نقص هاش حل یا حداقل پوشیده بشه
خواهرانه دوست دارم مشکلت حل بشه و شادی همیشه کنارت باشه
موفق باشی نازنین گل
O.o°•♥خـــٌـدایــا راز دل با تــو چـہ گویَـم ڪِہ تــو خــود راز دِلــــی ♥•°o.O
http://gifportal.ru/data/smiles/cveta-674.gif
ویدا@ (دوشنبه 14 آذر 90)
تشکرشده 271 در 78 پست
دوستم..بهترین کار رو کردی که با خانواده ات مشورت کردی. مخصوصا با مادرتون. به هرحال تجربه اشون بیشتره و شناخت بهتری هم از شما دارند. برات آرزوی آرامش و موفقیت می کنم.
الميرا1358 (دوشنبه 14 آذر 90)
تشکرشده 6,121 در 1,114 پست
ویدا واقعا ویدا جون درست می گی منم خیلی نقص دارم ولی انتظار دارم طرفم از هر نظر منظورم اخلاقیه البته،کامل باشهنوشته اصلی توسط ویدا@
خوب اونم واقعا اخلاقای خوب زیاد داره هنوزم به نظرم پسر خوب و خون گرم و اجتماعی و مهربون و
سرزنده و خوش برخورد و هنر مند و هنر دوست و با احساس و خانواده دوستی می اد ....
ولی خوب اصلا علاقه قبلی رو بهش ندارم کلا دل زده شدم از ازدواج
نازنین آریایی (سه شنبه 15 آذر 90)
تشکرشده 12,256 در 2,217 پست
با سلام،
از این تاپیک 12 پست به علت چتگونه و بی محتوا بودن حذف شدند!
از همه عزیزان درخواست می شود که قبل از ارسال مجدد پست های مشاوره ای در تاپیک ها به این 4 تاپیک توجه بکنند:
آفت های احتمالی در کار مشاوره
کیفیت تالار همدردی
کیفت تالار همدردی= حذف پستهای بی محتوا
چگونه نتیجه بهتری از تاپیک هایمان بگیریم؟
و همینطور از دوستان خواهش می شود که به بحث و جدل با یکدیگر نپردازند. اگر پستی از نظر شما خلاف قوانین است، با استفاده از دکمه گزارش ، پست را گزارش دهید. اینکه به بحث بپردازید، ظلم در حق مراجع و انحراف تاپیک او است.
موفق باشید.
hamed65 (چهارشنبه 16 آذر 90)
تشکرشده 4,874 در 1,141 پست
نازنين جان سلام دوباره
واقعيت اينه كه همش به فكرتم كه چه تصميمي ميخواي بگيري ؟ آيا با خانوادت يا يه مشاور(البته از نوع مجرب) صحبت كردي؟
ما رو از حال خودت بي خبر نذار
گلنوش67 (چهارشنبه 16 آذر 90)
تشکرشده 6,121 در 1,114 پست
گلنوش
خیلی ممنون که انقد مهربونی
من با ی مشاور صحبت کردم که خانم بود خوش بین بود و مشکلات رو زیاد جدی نمی دید...و کلا به نظرش استادم خیلی ساده و بی سیاست می اومد و می گفت تو می تونی همه چیز رو با زرنگی مدیریت کنی
می گفت حرفایی رو که در مورد تنوع طلبی هم میزنه یه جور سادگیه چرا که خیلی مردا این جوری دوست دارن و نمیگن کسی هم که می گه داره از ایده الش صحبت می کنه وصد در صد این جوری نیست که بعدا اگر این تنوع رو ندید بره سراغ دیگری
تو ی سایت مشاوره ای خیلی وقت پیش عضو بودم ولی به خاطر اینکه وقتم رو می گرفت و مفید نبود بر عکس این سایت.... از اون سایت خداحافظی کردم ولی با دکتر سایت تلفنی صحبت کردم اونم دقیقا خوش بین بود خوب خیلی جزئیات هم نمی دونست ولی در کل چیز منفی نگفت .
ولی خانوادم خیلی نظرشون برگششته و اصلا انگار که در حق من ظلم بزرگی شده این مدت ،این جوری برخورد می کنن بخصوص پدرم با اینکه در مورد خیلی از قضایا نمی دونه و فقط قهرو این چیزاش رو می دونه خیلی احساسی شده و همش می گه دخترم تو همیشه دختر این خونه ای ،از حرف مر دم نترس حتی اگر با یه بچه هم برگردی رو چشم ما جا داری حالا که چیزی نشده ی جشن کوچیک گرفتیم نه عقد رسمی شده و نگران نباش
چشماشم پر میشه هر وقت باهام حرف می زنه ....ولی هنوز به خود استادم نگفتم ولی خیلی رابطمون کم شده .
نازنین آریایی (چهارشنبه 16 آذر 90)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)