سلام. من یک عضو جدید هستم و با یک مشکل مواجه شدم.
پدر و مادر من ۲۱ سال باهم هستند. من ۱۹ سالمه و دانشجو مکانیک هستم.همه چیز خوب بود تا دو سه سال پیش. حدس میزنم که فشار کاری باشه ولی از اون موقع مادرم بسیار کم تحمل شد. با کوچکترین اتفاقی عصبانی میشه و فریاد میکشه. پدرم هم حواس پرت و بی توجه شده که اونم احتمالا بخاطر کاره. مادرم پزشک طب سنتی هست و به تازگی مطب خودش رو داره باز میکنه در کنار کار قبلیش که همین جوریش خسته کننده بود. پدرم هم کارمند اداره است و جدیدا بخاطر مقام جدیدش هر روز ماموریت میره اطراف استان و بعد از ظهر ها خسته میرسه خونه.
الان هر دفعه بحثی بین شون اتفاق میوفته نه هیچکس کوتاه میاد و نه به تفاهم میرسن.
من و خواهرم تا الان هرطور بوده تحت کنترل نگه داشتیم قضیه را. ولی روز به روز بدتر میشه.
چند وقت پیش وقتی بیرون تو خیابون برای انجام کار هوایی رفته بودن بیرون پدرم که پشت فرمون بود یادش رفت که از یک مسیر دیگه بره برای خرید یک بطری آبلیمو.(به گفته خودش)مادرم هم بعد از عصبانی شدن دیگه هیچی نگفت و همه چیز رو انداخت گردن خودش و حرف از «میرم تا راحت شوین» زد.(چون بابام بیتوجه شده و فکر میکنم تقصیر اون نیست که این اتفاقات میوفته و از اون طرف مادر حس مسئولیت پذیری بالایی داره پس میگه لابد تقصیر خودش بوده و ... دیگه نمیشه کنترلش کرد.)
من هیچوقت طرف کسی رو در بحث و دعوا هاشون نگرفتم و نمیگیرم. همیشه بحث رو با دلیل خاتمه دادم. ولی این چند دفعه آخر دیگه اونم جواب نمیده.
الان مادرم میخواد وسایلش رو جمع کنه بره از خونه و پدرم هم به نظر نمیرسه که تلاشی برای جلوگیری از قضیه میکنه.
خواهرم هم افسردگی گرفته و گریه میکنه.
چجوری بعد از ۱۸ سال به اینجا میکشه آخه.
من دیگه نمیدونم چیکار کنم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)