آخه سحر خانم به نظرم، شما داری خیلی پیچیده فکر میکنین. یعنی شما فکر میکنی من بعد از 31 سال نمیتونم مادرمو بشناسم؟ یعنی هنوز خواهرمو نشناختم؟ چرا فکر میکنی دارم اشتباه میگم؟ اینو من باید مطمئن بگم نه شما. چرا شما فکر میکنی اون دختر بهم دروغ میگه؟ مشکل من و شما توی جواب همین سوالاته.
به نظر من تا الان از شما یه سری جملات قشنگ و فلسفی دیدم نه قانع کردن من. البته با احترام. به شخصه هیچ ادعایی ندارم که خودم آدم کاملی هستم ولی نظر من در مورد شما تا اینجای کار این بوده.
من برای اینکه خانوادمو آروم کنم و نظراتمو بگم همیشه سعی کرد مسالمت آمیز باهاشون حرف بزنم ولی همیشه به در بسته خوردم و این موضوع برای من واضحه که مشکل از جانب من نیست، نمیخوام دیگه روی این موضوع صحبت کنم چون این موضوع قابل حل نیست فقط خودم باید پیش برم و خودم زندگیمو بسازم البته این به معنای فرار کردن از خانواده هم نیست، میخوام زندگی خودمو داشته باشم.
در مورد مهریه:
آگاهی که جز واضحاته و آدم باید آمادگی لازم برای ازدواج رو هم داشته باشه یعنی یه جورایی پختگی لازم برای زندگی مشترک رو داشته باشه، البته اینم بگم هیچوقت هیچ چیزی کامل اتفاق نمیفته که بعد شما اقدام کنی. گاهی لازمه یه سری شرایط لازم رو داشته باشی و در مسیر بزرگ و بزرگتر بشی.
در مورد قانون جذب(Law of attraction) هم میتونم بگم من خودم میپسندم و سعی میکنم زندگیم در همین مسیر باشه و یه ذهنیت مثبت و حال خوب داشته باشم و میتونه واقعا روی زندگی تاثیرگذار باشه.
اما یعنی باید فردی که مهریه پایین میگیره رو جذب کنم؟! واقعا نمیتونم درک کنم منظورتون رو!
شما نظرتون چیه؟ یعنی فکر میکنین یه دختری که پزشک باشه میتونه مهریه 14 تا سکه رو قبول کنه؟ یه موضوعی که متاسفانه عادت شده اینه که الان تقریبا خیلیا فکر میکنن که تعداد مهریه ارزش دختر رو مشخص میکنه. و به خاطر همین یه دختر تحصیل کرده پیش خودش فکر میکنه این همه درس خوندم که مثلا 14تا سکه مهر کنم و فلان(واقعا اینطور چیزا است). من میخوام اینا رو برای من توضیح بدین.
علاقه مندی ها (Bookmarks)