به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 55
  1. #31
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array

    RE: با همسر بي مسئوليت و بي تفاوتم چه كنم

    سلام خواهرم؛
    بسيار خوبه،‌اما شما اول راه هستيد و اين نتايج فقط نتايجي هست كه حاصل تصميم شماست و بايد راهكارها را مداوم به كار بگيريد.
    ضمنا منكات مثبت همسرتون يادتون نره! 7 تا نوشتيد...

    از همسرتون بخواهيد هيجان زده نشوند و مطمئنا اين اتومبيل آخرين اتومبيلي نيست كه شما مي بينيد
    حتما از نظرات فني و بدنه و سند و ... مطمئن بشيد و با مشاورين فني آشنا و مطمئن صحبت كنيد
    اما اصل كجاست؟
    اصل داستان نظر شماست (شما دو نفر)!!! اگر نظر شما با در نظر گرفتن تمامي جوانب مثبت هست و مبني بر حمايت،‌ ( كه البته حمايت هم كافي نيست،‌بايد مراقب باشيد كه قوانين شما شكسته نشه، و توافقات ضمانت اجرا هم داشته باشه،‌چه بهتره كه بگيد مثلا روز شنبه سند بزنند، با پول پرايدي كه فروخته ايد،‌ البته اينها يه پيشنهاده و من نمي تونم جاي شما دو نفر تصميم بگيرم)
    اما آنچه در قصه شما مهمه و مورد سوال شماست اين هست كه به هيچ وجه لازم نيست در جريانات زندگي همسران، خانواده آنها وارد شوند و دخالت كنند. ببينيد وقتي شما قوانين و حريم خودتون رو داشته باشيد(هر دو شما) هيچ كسي به خودش اجازه نخواهد داد در مورد شما تصميم بگيرد و انتظار اجراي آن تصميم رو داشته باشد! چرا كه شما دو نفر نزد خانواده ها يك هويت كاملا مستقل هستيد با تصميمهاي يكسان و البته شايسته! حق داريد تجربه كنيد، و البته مسئوليت تجربه هاي شما با خودتونه!
    پس آنها رو در جايگاه خودشون قرار بديد و هرگز وارد زندگي و تصميمهاي خودتون نكنيد.
    توصيه مي كنم پستهاي قبلي رو با دقت بسيار زيادي مطالعه كنيد

  2. 5 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    sci (دوشنبه 30 آبان 90)

  3. #32
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 آذر 91 [ 15:41]
    تاریخ عضویت
    1390-8-02
    نوشته ها
    166
    امتیاز
    1,745
    سطح
    24
    Points: 1,745, Level: 24
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    393

    تشکرشده 401 در 117 پست

    Rep Power
    29
    Array

    RE: با همسر بي مسئوليت و بي تفاوتم چه كنم

    با سلام و تشكر از محبت شما
    چشم پستها را باز هم مي خوانم . تمرينات تنفسي را انجام ميدم چون قبلا هم انجام ميدادم خيلي وقت پيش .
    روي نقاط مثبت ديگر هم دارم فكر مي كنم فعلا به جز اينها چيز ديگري نيست .با تشكر از شما و ممنون

  4. کاربر روبرو از پست مفید جان سخت تشکرکرده است .

    جان سخت (پنجشنبه 19 آبان 90)

  5. #33
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 آذر 91 [ 15:41]
    تاریخ عضویت
    1390-8-02
    نوشته ها
    166
    امتیاز
    1,745
    سطح
    24
    Points: 1,745, Level: 24
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    393

    تشکرشده 401 در 117 پست

    Rep Power
    29
    Array

    RE: با همسر بي مسئوليت و بي تفاوتم چه كنم

    با سلام خدمت خانم اميدوار عزيز و آقاي sci محترم من چند تا سوال داشتم .
    1- اينكه من در مورد اداب گفتگو چيزي پيدا نكردم ميشه راهنمايي كنيد ؟فقط يه مهارتهاي ارتباطي بود كه خيلي كم بود همونه ؟

    2- درضمن در مورد تغييرات خودم فعلا فقط همان مسائلي كه گفتيد مثل سرزنش نكردن و اينكه بدون ترس به او تكيه كنم و چند مورد ديگر همان ها كافيست يا اگر باز كارديگري بايد انجام دهم يا لينك ديگري است كه بخوانم لطفا راهنمايي كنيد ؟

    3- من يه مشكل با خودم داشتم نمي دونم كه مطرح كردن آن اينجا درست است يا نه يا باي با يه موضوع جديد وارد شوم و نمي دانم كه كلا اينجا از اين مسائل را هم حل مي كنند يا نه اما در هر صورت من مپرسم اگر مقدور بود جواب دهيد ؟ لطفا

    و ان اين است كه من يه اخلاق خيلي بدي دارم كه ان بيشتر در زماني اتفاق مي افتد كه برنامه ريزي هايم را ديگران بهم بزنند يا وقتي كه چيزي گم مي كنم مثلا همان روز كه براي سند زدن ماشين مي خواستيم بريم من خواستم مداركم را بردارم كه ديدم شناسنامم نيست بعد ديدم كه كارت ملي هم نيست شروع كردم به قاطي كردن و اين جمله هارو با خودم تكرار مي كردم كه چرا نبايد باشه هميشه اينجا بوده بايد باشه و خيلي عصبي ميشوم يا كه طفلك علي بيچاره همش منو آرام مي كرد و ميگفت يه دقيقه بشين فكر كن و ببين كجا گذاشتي نفس عميق بكش چرا اينجوري مي كني كه بعد تازه اون يادش امد كه هفته پيش ضامن مادرم شده بودم و گفت دست اون نيست و من تازه يادم امد كه اونجاست خيلي حالت بدي بود نمي دونم چرا اينجوري هستم يا مثلا وقتي قراره يجا برم و كاري انجام دهم اگر كسي وسطش بگه فلان جا هم بريم باز همين طوري ميشم مي خواستم بدونم يعني من مشكل اعصاب دارم يا به خاطر فشار زندگي بوده البته پيش روانپزشك هم رفتم چيزي نگفتن فقط قرص دادن كه من يه مدت خوردم وديگه نخوردم البته اين مشكلم با دوره اي كه ميرفتم و شب كاري هايم خيلي شديد تر شده بود و الان بهترم ولي باز هم بعضي اوقات اتفاق مي افتد ميخواستم بدونم يعني من نارحتي اعصاب دارم و بايد چيكار كنم لطفا كمكم كنيد مي خوام اين مشكلم حل بشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  6. 2 کاربر از پست مفید جان سخت تشکرکرده اند .

    جان سخت (پنجشنبه 19 آبان 90)

  7. #34
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array

    RE: با همسر بي مسئوليت و بي تفاوتم چه كنم

    آداب گفتگو رو برات مي ذارم...
    -- سبك گفتگو‌: بهترين سبك گفتگو، گفتگوي صريح است... يعني كاملا واضح و غير مبهم! در اين شيوه شما احساسات، خواسته ها و افكار خودتون رو بيان مي كنيد. از يك طرف حالت منفعل نداريد كه احساس كنيد داره از شما سو استفاده مي شه... و از سوي ديگر با توجه به اينكه عواطف همسرتون رو شناسايي كرديد خودتون رو با احترام به اون عواطف و ارزشها به نحوي معقول تطبيق مي دهيد . در اين فضا از پيش بيني احساسي به جاي ذهن خواني استفاده مي كنيد. افراد صريح‌، همواره انعطاف پذيرند چرا كه به نيازهاي ديگران،‌عواطف و احساسات ديگران احترام مي گذارند و چون اعتماد به نفس دارند همواره دنبال خواسته هاي خود نيستند... اين صراحت به سرعت موجب صميميت مي شود! عملا شما اين فرصت رو براي شوهرتون هم قائل هستيد كه برنده بشه و نمي خواهيد كه برنده باشيد! در اين روند ايشون هم به سرعت ياد مي گيره با شما صريح صحبت كنه... و اجتناب نكنه! شما صريح نمي گيد و سعي مي كنيد حرفتون رو بخوريد! بعد مي شيد بمب ساعتي...همه رو يه دفعه مي ريزيد بيرون! نترسيد! احساساتتون رو صريح بگيد... مودبانه و محترمانه! با شرايط فوق و توصيه هايي كه در ادامه مي گم!

    -- اين كه مهارت گفتگو كردن چه زماني به كار مي آيد زماني است كه شما و همسرتون داراي اختلاف نظر هستيد و يا متعارض عمل مي كنيد / يا / موضوع بسيار حساس است كه صحبت معمولي در رابطه با آن بسيار دشوار است

    -- در گفتگو دو موضوع بسيار مهم است! يكي حالت كلام شما ( تن صدا،‌ بيان،‌ شيوه بيان) زبان بدن شما! عملا شما با هر دو گفتگو مي كنيد... حتي نوع پوشش شما در گفتگوي شما بسيار مهم است... مثلا نمي شه با لباس خواب در رابطه با موضوع مهمي صحبت كرد!

    -- استفاده موثر از جملات "من"، از جانب خودتون صحبت كنيد نه همسرتون!
    روش استفاده از جملات من استفاده از روش XYZ هست:
    هنگامي كه در موقعيت X ، عمل Y را انجام دادي،‌ احساس Z كردم! ترتيب اين بافت مهم نيست اما اين ترتيبي كه گفتم بهترينه! مثلا چندي پيش ناراحت بودي كه همسرت وسائلش رو پراكنده مي كنه... اگر از جملات تو استفاده كنيم : " تو عادم شلخته اي هستي!" تو اصلا به فكر نيستي كه منم خسته ام و سر كار بودم!!! "
    اما جملات من: وقتي مياي خونه ( موقعيت X) و وسائلت رو پراكنده رها مي كني ( عمل Y)، احساس ناراحتي مي كنم( بيان احساس Z)

    -- متكلم وحده نباشيد و به همسرتون فرصت دهيد جملات شما رو كامل كنه و تكرار كنه

    -- در هنگام گفتگو وضعيت مناسب همسرتون داشته باشيد ( اگر نشسته،‌ بنشينيد) (ايستاده،‌ بايستيد،‌ )

    -- در چشمانش نگاه كنيد و گاهي دستانش را بگيريد

    -- شنونده فعالي باشيد: يعني:
    1/ توجه كنيد، تو آشپزخونه ظرف نشوريد بگيد حرف بزن مي شنوم! گوشم با توئه!!!
    2/ به احساساتش توجه كنيد/ يكسري از مساول رو نمي گه اما شما مي فهميد از حالت بدنش! آنها رو رد گيري كنيد و بازگو كنيد... ( خيلي ناراحت شدي!! ) شايد عقايدش رو بگه اما احساسش رو نگه!‌احساس رو كشف كنيد!
    3/ به طنين و لحن صداي شوهرتون مثل يك گوينده راديو گوش كنيد!
    4/ اعتبار بخشي كنيد!
    کی از موارد مهمی که یک گفتگو رو موثر می کنه اعتبار سازی یا اعتبار بخشی است و بی اعتبار سازی هم یکی از مهمترین مواردی هست که گفتگو رو تخریب می کنه...
    اعتبار بخشی عملا ارتباط کلامی و حرکتی شماست (زبان شما و زبان بدن شما) که همسرتان رو آگاه می کنه که همراه او هستید.. به آنچه می گوید علاقه نشون می دی و احترام می گذاری، به تجربه اش بها می دی هر چند اگر کاملا هم موافق نباشی
    مثلا می گی : به نظر می رسه کار مهمیه! .... فکر می کنم تجربه بزرگی بوده! گاهی با تکان دادن سر و یا حتی جملاتی که نشان دهنده درک صحیح از احساسات ایشون هست اعتبار بخشی می کنید! احساس می کنم امروز خیلی این موضوع خسته ات کرده! فکر می کنم واقعا نمی خواستی باهاش همراه باشی!
    اگر در مورد افکارش صحبت می کند و یا با جملاتی احساساتش رو بیان می کنه به اونها اعتبار بدهید
    بعضی مواقع در گفتگو شما کاوش می کنید در مورد احساسی که واقعا عنوان نمی شه! مثلا شوهر شما در رابطه با موضوعی صحبت می کند و نمی گوید چقدر ناراحت شده! شما می پرسید: به نظرم این موضوع ناراحتت کرده! شاید شوهر شما به شما بگه: نه اینطور نیست... (اما متوجه شده که شما به احساساتش توجه داشتید و این کافیه)
    شما در روند اعتبار بخشی عملا تایید نمی کنید... از احساسات خودتون فرا تر می رید و گوینده رو درک می کنید...
    هرگز جای او صحبت نکنید و عملا حرفی تو دهنش نگذارید در این فرایند شما هیچ نیتی نباید داشته باشید... جز گوش دادن و درک و توجه! همین
    5/ سوالهاي باز بپرسيد تا اطلاعات بيشتري بگيري! تشويقش كنيد اطلاعات بده!
    6/ گفته هاش رو بدون كم و كاست و زياد كردن،‌ خلاصه كنيد و بهش بگيد
    چند تا موضوع هم هست كه گفتگوي شما رو تخريب مي كنه:
    1. تشديد! گفتگوي ديشب و امروز صبح شما رو تشديد خراب كرده! شما چيزي رو مطرح مي كني/ همسرت با كلام بدتري پاسخ مي ده/ شما منفي تر پاسخ مي دي/ او منفي تر و دعوا مي شه! چي كار كنيم نشه!!!
    -- نياز نيست برنده بشيد!!!
    -- تن صدايتان رو نرم كنيد و سريعا اعتبار بخشي كنيد!

    2. بي اعتبار سازي: شما گاهي بدون آنكه واقعا بخواهيد تجربيات و احساسات همسرتون رو محترمانه و يا غير محترمانه تحقير/ انكار و بي اعتبار مي كنيد! جملاتي مثل : اصلا اينطور نيست! فكرت اشتباهه! ايني كه ميگي غلطه!!! يا سرزنش مي كنيد!: گفتم اينطوري نكن! يا مقايسه مي كنيد:‌ يارو هيچي حاليش نيست! وضعش رو ببين!!!
    براي جلوگيري از اين موضوع،‌ اعتبار بخشي كنيد

    3. تفسير منفي نكنيد. از جملات و عبارتها تفسير منفي نكنيد/ شنونده باشيد و ذهن خواني نكنيد

    4. از بحث اجتناب نكنيد/ كناره گيري نكنيد! اينكه محل رو ترك كنيد و برويد و يا يك دفعه ساكت باشيد! طفره بريد...

    *براي هفته اي كه مي آد هر شب 20 دقيقه گفتگو كنيد! اما نه در رابطه با مسائل مهم و حياتي! راجع به مسائلي كه نه مهم هستند و نه تعارض داريد...
    * از شوهرتون تشكر كنيد كه 2 بار آن با عبارت بهت افتخار مي كنم همراه باشه... شيوه تشكر حتما با جملات "من" باشه... احساس خيلي خوبي دارم...

    خیلی موارد به شما گفته شد پستهای قبلی رو بخونید

    نه بیماری عصبی ندارید.. فقط زمان هایی که اینطور می شید حتما تمرینات تنفسی کنید و سعی کنید بر اضطرابتون غلبه کنید.

  8. 6 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    sci (پنجشنبه 19 آبان 90)

  9. #35
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: با همسر بي مسئوليت و بي تفاوتم چه كنم

    سلام.خوشحالم که قدم در راه درست گذاشتین.میتونم بپرسم پزشک براتون چه دارویی نوشته؟
    صحبتهای آقای Sci رو حتما عملا اجرا کنید.
    موفق باشید

  10. 2 کاربر از پست مفید یک زن امیدوار تشکرکرده اند .

    یک زن امیدوار (پنجشنبه 19 آبان 90)

  11. #36
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 آذر 91 [ 15:41]
    تاریخ عضویت
    1390-8-02
    نوشته ها
    166
    امتیاز
    1,745
    سطح
    24
    Points: 1,745, Level: 24
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    393

    تشکرشده 401 در 117 پست

    Rep Power
    29
    Array

    RE: با همسر بي مسئوليت و بي تفاوتم چه كنم

    با سلام به خانم امیدوار عزیز ببخشید که دیر جواب دادم اخه ویندوزم خراب بود دکتر بهم قرص سیتا لو پرام داده اما نمی دونم برا چی می خوای راستی من تاپیکهاتو خوندم هر 4 تاشو میشه با هم حرف بزنیم و نتایج و یادگیر هامونو در اختیار هم بزاریم در واقع باهم دوست باشیم تو خیلی شرایطت مثل من هست می خواستم یه چیزایی بهت بگم که برام اتفاق افتاده و نتیجه گرفتم اما بعضی ها قبولش ندارند .
    یکی اینکه من هر دفعه که علی رو بیرون می کردم نه برای تنبهش فقط به خاط اینکه دیگه توانم تموم میشد و میخواستم طلاق بگیرم اما زود بر می گشتم یعنی با التماس اون . البته اون چون قبلا هم توسط پدرش هی بیرون می شده فکر می کرد یه تنبیه و یه ماه خوب بود بعد از اول شروع می کرد اما دفعه سوم وقتی بیرون شده خیلی جدی بودم حتی شماره مو عوض کردم که باهام تماس نگیره و گف تم همه چی تمو مه وسلام که فقط به مامانم زنگ می زد که مامان م می گفت خودتون می دونید و شرایط منو بهش می گفت که این راهکار رو یه مشاور بهم گفت و گفت از ابزارهات استفاده کن که من پرسیدم خونه مال منه بیرونش کنم گفت اره چون علی خیلی بد بود علاوه بر مشکلات مالی مشکلات اخلاقی هم داشتیم یعنی دوسم نداشت ناراحتم می کرد منو هیج جا نمی برد و غیره و غیره می خوام بگم بر خلاف دیگران که فکر می کنند من نباید علی رو بیر ون می کردم ولی حداقل اخرین با ر که 50 روز بود باعث شد قدره منو بدونه و حداقل علاقش مثل روزهای اول بشه البته من خودم با حمایتهای زیادی پروش کرده بودم به نظر من دوری البته بدون هیچ ارتباطی تاثیر داره نمی دونم البته ادمها متفاوتند نمی دونم که الان تو چه شرایطی هستی میشه برام بنویسی البته اگه دوست داشتی من که این چند وقته با چهار تا اس مس زندگیم متحول شده اصلا باورم نمی شه ولی من مطمئنم اگر بیرونش نکرده بودم الان قدرمو نمی دونست و با 4 تا اس مس انقدر زود تغییر نیم کرد چون من که از اول این طوری نبودم خیلی هم خوبو مهربون بودم و فقط محبت می کردم حتی بهش هم گفتم گفت که اره راست می گی من خیلی نامردی کردم زیاد سر تو درد نمی ارم اگه دوست داشتی از اوحوالت برام بنویس .

  12. کاربر روبرو از پست مفید جان سخت تشکرکرده است .

    جان سخت (دوشنبه 23 آبان 90)

  13. #37
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: با همسر بي مسئوليت و بي تفاوتم چه كنم

    سلام گلم.ببخشید که منم دیر جواب دادم یه کم سرم شلوغه.اسم داروتونو برای این میخاستم که ببینم تشخیص پزشک چی بوده که گویای مشکل شما از نظر ایشون به جز یک اختلال اضطرابی ضعیف چیز دیگه ای نبوده خدا روشکر.
    خوشحالم که تاپیکای منو خوندی و امیدوارم براتون مفید بوده باشه.
    از این که دوست خوبی مثل شما داشته باشم خوشحال میشم.اگه سوال خاصی دارین یا تجربه خاصی به قول خودتون که دیگران راجع بهش متفاوت فکر میکنن میتونیم باهم تبادل عقیده کنیم.
    در مورد بیرون کردن همسرتون از خونه من نظرم شخصیمو میگم: ما همیشه باید طولانی مدت به کارایی که میکنیم فکر و نگاه کنیم.شاید بیرون کردن ایشون در مورد این که قدر شما رو بدونه کمک کرده باشه(که البته من راجع به اونم شک دارم!) اما ایراد دیگه اش اینه که حس اعتماد به نفسشو که لازمه ی مسئولیت پذیریه تضعیف میکنه.
    خوب اون وقت تکرار این کار از همسرتون به قول خودتون یه آدم بی مسئولیت میسازه.
    اگه سوال خاصی دارین (در مورد زندگی خودم یا هر چی) در خدمتم.
    موفق باشین

  14. 3 کاربر از پست مفید یک زن امیدوار تشکرکرده اند .

    یک زن امیدوار (سه شنبه 24 آبان 90)

  15. #38
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 آذر 91 [ 15:41]
    تاریخ عضویت
    1390-8-02
    نوشته ها
    166
    امتیاز
    1,745
    سطح
    24
    Points: 1,745, Level: 24
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    393

    تشکرشده 401 در 117 پست

    Rep Power
    29
    Array

    RE: با همسر بي مسئوليت و بي تفاوتم چه كنم

    سلام دوست عزیز
    نی خواستم کمی از احوال خودم بگم
    من بسیاری از کارهایی که آقای اس سی ار گفته بودند را مرتب نوشته و هر روز سر کار می خوانم و اجرا می کنم
    در حال حاضر من و علی باهم بسیار خوبیم و مشکلی نداریم
    به تاپیکهای دیگر که جناب اس سی ار جواب دادند رفته و انها رانیز نوشته و خواندم
    در مورد رفتار جرات مندانه که به خانم لیلا موفق یاد داده بودند
    من دیدم که علی هم از من خیلی بیشتر رفتار جرات مندانه دارد
    حالم خوبه ولی این هفته 2 بار عصبانی شدم به خاطر دلیلهای بیرونی و ربطی به علی نداشت اما خیلی غر زدم و کنترلم را از دست دادم و بعد پشیمان شدم و از علی معذرت خواهی کردم واقعا دلیلی نداشت که حرص بخوردم

    در حال حاضر دو مشکل دارم
    یکی اینکه نمی خوام با خانواده همسرم رفت و امد کنم البته سر این موضوع با علی به توافق رسیدیم از عید خونشون نرفتم اما علی رفته و من مشکلی نداشتم اما میدونم که ته دلش ناراحته و گاهی اوقات غیر مستقیم این مسئله رو مطرح کرده !!!!!!


    می خوام بدونم که
    آیا تو این شرایط باید صبر کنم که روابطمون بهتر بشه بعد رفت و امد کنیم ؟
    یا حالا که اون زیاد اصرار نداره من هم چیزی نگم تا اصرار کنه ؟
    در ضمن اون با خانواده من رفت و امد میکنه اما نه خیلی فقط مراسم مهم مثل پاگشا بله بران و عروسی و غیره
    صبر کنم اگر دوباره مطرح کرد با عقد قرارداد باشه یا تعداد خاصی رو مشخص کنیم ؟
    در ضمن این را هم بگم که اون 50 روز که من نبودم و خیلی قبل تر از اون اونها هیچ وقت حال من را که نپرسیدند هیچی حتی باعث دعوای ماهم شدند اما الان نیم خوام شکایت کنم یا برچسب بزنم چون یاد گرفتم که
    ادمها را نمی شه عوض کرد
    باید احساساتم را کنترل کنم
    به حرفهاشون اهمیت ندم
    و قبول داشته باشم که من خوبم و تو خوبی
    اما می خواستم بدونم که ایا نبایدانتظار داشته باشم که تو این چند وقت حالی از من می پرسیدند ؟
    ایا این درسته که از علی بخوام که اونها اول با یه شیرینی بیان خونمون یا یه احترام بهم بزارن یا حداقل به خودم زنگ بزنن بعد از اون روزها چند دفعه جلو من از علی حالمو پرسیدن البته تلفنی حتی با یکی از خاله هاش که قبلا مثلا ارتباط خوبی داشتم به خونمون زنگ زده و پیغام گذاشته اما سلام و احوالپرسی رو جمع بسته من می گم اگه با من کار داشت خوب به موبایلم زنگ می زد علی دودفعه بهم گفت به پروین زنگ زدی ؟؟؟؟ من گفتم نه فقط همین !!
    نمی دونم الان رفت وامد باهاشون درست یا نه از لحاظ روحی برام مهم نیست چون تقریبا ارومم اما واقعا دلم نمی خواد به بینمشون
    یه سوال دیگر اینکه در نوشته های خانم موفق نمی دونم فکر کنم ایین نامه مادرشوهرداربود خلاصه یه جا خوندم که کیمیا نام گفته بود که می خوام کر لال باشم بی تفاوت باشم ایا این درسته ؟؟؟؟؟؟؟
    اگر اره چرا ؟؟؟؟
    چون من تو تی ای خوندم که برای روابط تلاش کنید اگر نشد کات کنید .
    مشکل دیگم که یه جور درد دل اینکه کاشکی علی یه کار خوب پیدا می کرد دلم براش می سوزه همیشه از کار شانس نداشته هر جا رفته یا جمع شده یا تعدیل شدن یا حقوق ندادن شاید اگر یه کار خوب داشته ما این همه مشکل نداشتیم خوشحالم که باهم خوبیم . امیدوار جان اگر دوست داشته از احوال خودت برام بنویس که الان رابطت با همسرت چطوره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟دوست دار تو

    چند تا نکته مثبت از علی اینکه :
    وقتی من بهش اس مس می دم از روی نوشته یا مطلبی که خوندم اس می زنم ولی اون وقعا منو شگفت زده می کنه چون یه جوابهای میده اسمی ولی انگار از رو کتاب نوشته اما سر کاره ومی دونم از خودشه
    اینکه اون همیشه به من ابراز احساسات می کنه و از جملات خوبی استفاده می کنه وکلمات خوب
    خیلی رعایت خستگی منو می کنه
    از آقای اس سی ار هم به خاط محبتهاشون تشکر می کنم .

    نکات مثبت علی
    دیگه اینکه اون با من مثل یه دوست یهنی مثل دو تا دوستیم اصلا بهم سخت نمی گیره هیچ وقت ازم ایراد نمی گیره مثلا اگر خونه بهم ریخته باشه رعایت منو می کنه میگه ولش کن هر وقت حال داشته انجام بده
    همش دلش می خواد من کنارش باشم با هم فیلم ببینیم کنار هم باشن
    من خیلی یییییییییییی خوشحالم بابا من خوشحالم می خواستم باهاتون تقسیمش کنم
    الان که فکر می کنم می بینم دیگه برام هم مهم نیست که با خانوادش هم رفت و امد کنم خوب اونها هم اینجوری اند من نباید از اونها تایید بخوام شاید توقم زیاده نباید به رفتار هاشون حساس باشم و زیاد فکر کنم همه که یجور نیستند .

  16. 3 کاربر از پست مفید جان سخت تشکرکرده اند .

    جان سخت (یکشنبه 29 آبان 90)

  17. #39
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: با همسر بي مسئوليت و بي تفاوتم چه كنم

    پیش از هر چیز خوشحالم که تونستی راه درست رو پیدا کنی و خدا رو شکر میکنم که نتایج خوبی هم دیدی.به همین شیوه ادامه بده اما:سعی کن مطالعه کنی.در مورد مسائل خانوادگی، مشکلات بین همسران و غیره.چون اگرچه دوستان راهنماییهای خوبی میکنن اما چون اینجا فقط موارد خاص مطرح میشه برای مایی که مدتی در زندگیمون مشکل داشتیم تنها راه اینه که سطح آگاهیمونو بالا ببریم تا بتونیم هم پیشگیری کنیم و هم از زندگی بیشتر لذت ببریم.
    در مورد رفت و آمد با خانواده ی همسرت شیوه ی شخصی که من در پیش گرفتم اینه(چون منم با خانواده ی همسرم مشکلاتی داشتم) سعی میکنم به وظایفم در حد یک عروس و بسیار طبیعی عمل کنم اما بیش از اندازه مایه نمیزارم و عملا حساسیتم رو نسبت به اونها به صفر رسوندم.به این ترتیب در موقعیت شما من به عنوان یک عروس برای آشتی با خانواده ی همسرم پیش قدم میشدم البته وقتی که آمادگیشو داشته باشم(به قول آقای sciوقتی شرایط پایدارتر شد) اما بعد از این آشتی به یک باره شعله ی روابطو این قدر زیاد نمیکردم که خودمم کباب بشم.البته در صورتی برای این آشتی پیش قدم بشین که بعدا منتشو سر همسرتون نزارید!

    و اما در مورد من وهمسرم:شرایط ما بسیار بهتر از قبل شده.من خیلی تغییر کردم حتی زاویه دیدم هم به زندگی تا حدودی عوض شده همسرم هم همراهی میکنه هر چند کندتر!هنوز بعضی از مشکلات قبلی در رابطه ی ما وجود داره اما تا حدود زیادی تحت کنترل در اومده همسرم هم بیشتر نقش یک مرد رو تو زندگی بازی میکنه اما هنوز نه تا اون حدی که باید اما در کل وضع رابطه ی ما حالت صعودی به سمت بهبود پیدا کرده و من از این بابت خیلی خوشحالم.

    امیدوارم که شما هم حالا که تونستید مسیر خوشبختی رو پیدا کنید با تمام وجود براش تلاش کنید
    موفق باشید

  18. 3 کاربر از پست مفید یک زن امیدوار تشکرکرده اند .

    یک زن امیدوار (جمعه 27 آبان 90)

  19. #40
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array

    RE: با همسر بي مسئوليت و بي تفاوتم چه كنم

    خواهرم،
    فعلا نیازی نیست به فکر خانواده علی باشید تا شرایط کاملا پایدار بشه... حداقل تا 20 روز دیگه...
    از اینکه خوشحالید، خوشحالم
    همواره سربلند باشید
    در آغوش یکدیگر پایدار و جاودان

  20. 3 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    sci (جمعه 27 آبان 90)


 
صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. همسرم بی تفاوته نسبت به نیاز جسمی و روحیم
    توسط EliGokiNo در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: پنجشنبه 15 خرداد 93, 01:35
  2. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 مهر 91, 00:29
  3. تفاوتهای فاحش من وشوهرم...(عدم ارضای روحی)
    توسط مادلین در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: دوشنبه 08 خرداد 91, 18:49
  4. محروميت هاي فرهنگي و تفاوتهاي فردي
    توسط ani در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 18 اسفند 88, 08:59
  5. عشق و علاقه + تمرين وتلاش = هنر آفريني
    توسط آرمان 26 در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: شنبه 19 اردیبهشت 88, 02:48

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.