دوست خوبم تاپیک هایی که بهت پیشنهاد دادم را خوندی؟ مخصوصا تاپیک های خانم abi bikaran را بخون!پیشنهادات خوبی داره!
- - - Updated - - -
منظورم تاپیک های پیشنهادیم تو پست 14 بود
تشکرشده 6,499 در 1,515 پست
دوست خوبم تاپیک هایی که بهت پیشنهاد دادم را خوندی؟ مخصوصا تاپیک های خانم abi bikaran را بخون!پیشنهادات خوبی داره!
- - - Updated - - -
منظورم تاپیک های پیشنهادیم تو پست 14 بود
شیدا. (جمعه 06 دی 92)
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
اول این که تا آخر عمرت که نمی شه 2 سال با یکی باشی 6 ماه بد باشی و دو سال باز با نفر بعد.
تا کی؟
تا 50-40 سالگی هم می شه این مدلی زندگی کرد؟ فکر می کنی 50 سالت بشه دیگه نیاز به همدم و همراه نداری؟
اون زمان می خوای چیکار کنی؟
دوم این که من نمی دونم این روانشناسی که می گی کی هست. اگر ممکنه اسمش را بگو.
شاید مورد خاصی بود و صحبتش در کانتکست خاصی مطرح شده.
هر کدام از این شش ماهها و قطع شدنها بخشی از روح و روان شما است که آسیب می بینه.
فکر می کنی چقدر ظرفیت و توان داری برای دو سال یکبار آسیب دیدن.
بیا یک بار دیگه با تمام توان انرژیت را بذار برای پیدا کردن یک همسر مناسب.
راهنمایی هایی که دوستان گفتند برای پیدا کردن همسر عملی کن.
شما خیلی اشتباه کردید که از 27 سالگی قید ازدواج را زدی و ناامید شدی.
اگر تا این حد تحت فشاری و دنبال راه حل، می تونی به دوستان متاهلت بگی که به همسرشون بسپارند اگه بین دوستاشون دنبال دختر خوب هستند معرفیت کنند یا به کسانی که باهاشون رودربایستی کمتر داری مطرح کنی.
به نظر من اشکالش و عواقبش خیلی کمتر از رابطه موقت و صیغه و ... است.
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
فرهنگ 27 (شنبه 07 دی 92)
تشکرشده 489 در 127 پست
راست میگی شاید حق با تو باشه شیدا جان
با خودم میگفتم تو حال رندگی کن الان حال کن شاد باش از کجا مبدونی چند سال زنده ای؟
با خودم میگفتم یک مرد خوب اگه پیدا شه برای دوستی تا قبل ازدواج من باهاش میمونم
این روان شناس کلی مورد برام تعریف میکرد که موفق بوده .....
نمیدونم
-
- - - Updated - - -
شیدا دیگه توانی ندارم به خدا مشکل کمبود اعتماد به نفس ندارم .... دیگه توان ندارم فکر ازدواج بکنم اصلاااااااااااااااااااااا ااااااااا
از دعا خسته شدممممممممممممممممممممممم مم حالم بد میشه برم دعا کنم ...........دیگه نمیخواهم دری بزنم که باز نمیشه.................
من باور کنید مزتب میگردم نه صرف ازدواج
اخلاقم میدونم خوب
همه من به باهوشی میشناسن
شیدا میخواهم شروع کنم به فراموشی
فراموشی ازدواح اغوش گرم سکس محبت همه چیز
شیدا خدا امام حسین ... همه جوابم ندادن
تو نمیدونی به من چی گدشته
تو را خدا شعار برام پست نکنید
تا جای من نا امیدی نکشید نمیفهمید
زیر بار فشار جنسی از بین رفتم اما خدا جوابی نداد......
شیدا همه دوستانم غیر مستقبم و گاهی مستقیم میدونن فامیل هم میدونن
گاهی بهم میگن عکس بده به طرف نشون بدهیم و دیگه خبذی نمیشه
له میشوممممممممممممممممممممم ممممممممممممممممممممممممم ممممممممممممممممممممممممم ممممممم
میخواهم فراموش کنم که گشنه هستمممممممممممممممممممممم ممممممممممممممممممممممممم ممممممممممممممممممممممممم ممممممممم
خوبی رابطه با این اقا این بود که درست هنوز سکس نداشتیم اما من کاملا ارام کرده بود حتی سرد شده بودم
که ان هم در حال تمام شدن
حای ان هم امروز سرد بود ارتباط تلفنی هم نداشتیمممممممممممممممممم
تازه نفس گرفته (شنبه 07 دی 92), شیدا. (شنبه 07 دی 92)
تشکرشده 833 در 318 پست
اون روانشناس خودش مشکل روحی روانی داشته، اصلا توی بحث ازدواج چیزی به نام دوستی وجود نداره،توی ازدواج اسمش اشنایه به نیت ازدواج،وگرنه چیزی بین دوستی بی معنیه،اخه رابطه ای که توش هدفی نیست به چه دردی میخوره؟؟؟؟؟؟؟؟صرفا یک ماه دو ماه یکسال...........این رابطه ادامه داره،خب اخرش که چی؟؟؟؟؟دوست عزیز اینا همش حرفه،رابطه بی هدف حداقالش اینه جز ضرر به خصوص برای شمایی که خانمی هیچ سودی نداره،بهتون توصیه میکنم از این به بعدم حرف هر کسی رو صرف اینکه طرف فقط یک روانشناسه قبول نکنید و به عقل و منطق خودتون مراجعه کنید،ماها دینمون اسلامه،پس اگر خدایی داریم،قرانی داریم گفته با نامحرم رابطه نداشته باشید،حرف ببقیه مهم بنیستش حالا طرف دانشمند میخاد باشه
ویرایش توسط samanft : جمعه 06 دی 92 در ساعت 23:05
واحد (شنبه 07 دی 92)
تشکرشده 489 در 127 پست
تشکرشده 440 در 186 پست
بازم سلام
میبینم کخ من 27 سالمه و مثل تو قید ازدواج رو زدم
خدا میدونه قیدشو زدم و زده بودم
مطمئنم خبری نخواهد شد
فقط اومدم بنویسم بهت حق میدم و دعا و قران و ..... ادم حرصش میگیره
منم به اینجایی که رسیدی رسیدم
با این تفاوت که هیچوقت هیچکس نخواست حتی عکسمو نشون بده به کسی
فقط میخام بهت بگم منم دقیقا مثل توام البته کارم گیرم نمیاد... وضع مالیم هم خوب نیست... نه تفریحی نه خریدی هیچی
اومدم بگم منم با این توجیهات رفتم تو اون رابطه
و تاییدت میکنم که ادم واقعا اروم میشه و دوستام بهم میگفتن چقد پر انرژی و شاد شدی
الانم بخاطر تفاوت اعتقادی گذاشتمش کنار طرفو
نمیدونم بخدا این دوستیا واسه ماها چقد سودمنده چقد مضر؟
بچه ها درسته من با اون مرد سکس رو تجربه کردم اما این همه دوستیمون نبود
ارامش روحی درددل و ... هم بود... نمیدونم چرا اینارو نوشتم... دلم پر بود از شریاط امثال خودم تو جامعه.. که باید ارزومونو فراموش کنیم
تازه نفس گرفته (شنبه 07 دی 92)
تشکرشده 84 در 36 پست
اي كساني كه شرايط ازدواج برايتان محيا نشده است صبر داشته باشيد و تقوايي پيشه كنيد همانا خدا با صابران است.
واحد (شنبه 07 دی 92)
تشکرشده 489 در 127 پست
متشکرم عزیزم
به نظرم تو لذت از ان رابطه بردی رابظه ای که حلال بوده طرف دوست داشتی ان هم دوست داشته .... به بقیه اش فکز نکن اختلاف عقیده تو ازدواج مهم نه تو دوستی ....
سزرنش نکن خودت
بگو چه زشته ای تا چه مقطعی خوندی شاید برای کار بتونم راهنمایی ات بکنم......
دنیا جای پستی بی خود ..............
نمیدونم فرهنگ ما افتضاحححححححح سوار از پیاده هیچ خبر نداره ....
حرف هم بزنی سریع متهم به فساد و فحشا میشی........
یکی از یزرگترین ارزوهام رفتن از ایران
تشکرشده 84 در 36 پست
عزيزم كسي اينجا تورو متهم به فساد نميكنه همه ما دركت مي كنيم و ميخوايم كه بعد ده سال حسرت الانتو نخوري و نگي كسي نبود كه بگه راهي كه ميروي بيراهست.
- - - Updated - - -
اين مطلبو از يه سايتي واست كپي زدم شايد واست تكراري باشه ولي باز شايد خوندندش خالي از لطف نباشه
اگر به خداوند متعال توكل كنيد و تمام امور زندگى خود را به او واگذار كنيد، خداوند به بهترين وجه و شكل به آن رسيدگى خواهد كرد زيرا او خير و صلاح بندگانش را بهتر از من و تو مىداند. خداوند در سوره بقره آيه 216 مىفرمايد: «... و عسى ان تكرهوا شيئا و هو خير لكم و عسى ان تحبوا شيئا و هو شرٌ لكم و الله يعلم و انتم لا تعلمون؛ چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد حال آن كه خير شما در آن است و يا چيزى را دوست داشته باشيد حال آنكه شر شما در آن است و خدا مىداند و شما نمىدانيد».
علاوه بر اين شما به جاى اين كه ذهنتان را به كمبودها، نقصهاى خود معطوف داريد و از آن رنج ببريد توانايىها و استعدادها و موفقيتهاى گذشته و حال خود را به خاطر خود بسپاريد و با تكيه بر آنها يأس و نااميدى را از خود دور كنيد و با نگرشى مثبت به زندگى و آينده اجازه ندهيد اين گونه مسائل جزئى كه در نهايت هم حل مىشود، زندگى را بر شما تلخ كند. اگر خواستگار نداريد، هزاران هزار نعمت و توانمندى خداوند در وجود شما و اطراف شما قرار داده است و از آن بهرهمند هستيد چه بهتر است به آنها بيانديشيد و به بهرهبردارى از آن نعمتها فكر كنيد و لذت ببريد. رابطه خود را با خداوند متعال و راز و نياز با او را فراموش نكنيد كه ياد خدا آرامشبخش است.
ضمنا براي گشوده شدن گره و مشكل تان چه خوب است ارتباط معنوي تان را با خداوند متعال گسترش داده و به كمك راهكارهاي مجرب زير زمينه رهايي از مشكل فراهم شود.
1.در هر شبانه روز، يك بار زيارت عاشوراو دعاى توسل به نيت اين حاجت قرائت شود.
2.در شب جمعه غسل كنيد (غسل مستحبى) و بعد از نيمه شب، نماز امام زمان (عج) را بخوانيد (كيفيت آن در مفاتيح الجنان در ضمن اعمال شب جمعه آمده است).
3.سه روز چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه را روزه بگيريد و روز جمعه نماز جعفر طيار به جاى آوريد (كيفيت آن در مفاتيح الجنان در ضمن اعمال روز جمعه آمده است). اين عمل كه مورد توجه بزرگان دين بوده، در استجابت دعا بسيار مؤثر است.
4. سوره های ناس و فلق را زياد بخوانيد
5. به محض ورود به منزل به همه سلام کنيد حتی اگر کسی نباشد آن هم با صدای بلند.
6. به هنگام ورود به منزل سه بار سوره توحيد بخوانيد.
7. بسيار خوش اخلاق و خوش برخورد باشيد.
- - - Updated - - -
http://patoghshishei.blogfa.com/post/1609
عزيزم به اين سايتم اگه خواستي سر بزن داره كتاب معرفي ميكنه با عنوان اگر خواستگار نداريد
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
دوست عزیز،
من روانشناس نیستم. تخصصی در زمینه ازدواج و ... هم ندارم.
دارم بر اساس تجربیات خودم و اون چیزی که خوندم و دیدم حرف می زنم.
خانم مجرد الان نمونه اش. تا چه مدت و تا کجا می تونست این راه را بره؟
یه مدت به قول خودش خوش بود و آرامش داشت. بالاخره چی؟
هر کدوم از اون اقایون می رن دنبال زندگی خودشون. دختر مورد نظرشون را پیدا می کنند و ازدواج می کنند.
این شمایید که بخاطر دختر بودنتون، بعد از رابطه دیگه نمی تونید ازدواج راحتی داشته باشید.
این شمایید که بخاطر خلقتت و همینطور فرهنگی که توش تربیت شدید، بعد از رابطه آسیب می بینید.
این که در فلان فرهنگ یا فلان کشور دخترها چطوری ازدواج می کنند یا ... بحثش جداست.
الان شما دختری هستی که با این فرهنگ تربیت شدی (برای همین برای خودت هم سواله و سخته که چیکار کنی. چون نوع تربیتت مانع می شه)
تو این جامعه زندگی می کنی
و می دونی که عاقبت کارت چی هست.
راستش من این همه فشار جنسی را که شما می گی درک نمی کنم.
ما زنها به راحتی با دیدن تحریک نمی شیم. بنابراین اگه روزها سرت گرم کار و زندگی باشه، قکر نکنم با دیدن هر مردی نیازت بیدار بشه.
در طول روز سر خودت را گرم کنی و حسابی خودت را خسته کنی، شب هم بدون فکر و خیال خوابت می بره.
نمی گم نیاز سراغت نمی آد، ولی اینطوری یه مقدار کنترل می شه.
تازه اینها یک طرف قضیه است.
رابطه پنهانی پدرت را در می آره. حالا اگر صیغه بود و رابطه ای بود که آشکار بود، باز فشارش کمتر بود.
شما می خوای دور از چشم خانواده و دوستان و پنهانی رابطه داشته باشی. فشاری که از این لحاظ بهتون وارد می شه را هم بهش اضافه کنید.
می دونم سخته و می دونم از چی حرف می زنی،
اما به نظرم راهش این نیست.
- - - Updated - - -
مجرد جان،
تو که آرزوت رابطه جنسی نبوده. آرزوت داشتن زندگی و همسر و خانواده بوده.
آخه چه لذتی می تونه توی رابطه یواشکی و دادن جسمت به یک مرد غیرمتعهد و فرصت طلب باشه؟
بدو بدو و یواشکی تا کسی نبینه و کسی نفهمه بری خونه اش و ....
اون چیزی که تو را اون مدت بهتر کرده بود شاید امید بوده. امید به آینده و ...
نمی دونم واقعا چی بوده. ولی بعید می دونم خود رابطه بوده. امیدواریهایی بوده که تو توی ذهنت داشتی.
تصویرسازیهایی که از خیالاتت کردی. زندگیت با اون مرد و آینده تون وخونه تون و ...
خودت بهتر می تونی بگی چی بوده که شاد و باانگیزه ات کرده بود. چی بود؟
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
مارتا63 (شنبه 07 دی 92), تازه نفس گرفته (شنبه 07 دی 92)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)