به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 25
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    114
    Array

    می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم

    با سلام خدمت دوستان همدردی
    من و همسرم زندگی خوبی داریم.خدا رو شکر

    خوبی هاش زیادن.شخصیت منحصر به فردی داره.مثلا اگه بی دلیل بگم دوست ندارم برم خونه مادرت عمرا تلافی کنه بگه منم دوست ندارم بیام خونه مادرت.همیشه می گه مادرت خیلی خوبه.اصلا از کسی توقع کاری رو نداره.از بابام توقع نداره تحویلش بگیره.از فلانی توقع نداره شام دعوتش کنه.از من توقع نداره واسش شامو ناهار درست کنم.کلا خیلی سازگاره
    اما یه نقص هائی هم داره.اول یه سوال اگه منی که الان در کنار همسرم احساس خوشبختی می کنم باید چشممو رو عیبهاش ببندم و بگم برو ببین دیگران چه مشکلاتی دارن

    مشکلی که من باهاش دارم اینه که چون خودش از دیگران توقع نداره فکر می کنه بقیه هم اینطورن.
    من دوست دارم شوهرم اهل تعارف کردن باشه.اهل زبون ریختن.دوست دارم به اطرافیان بگه چرا نمی یاین خونمون.حالا چه فامیل من چه فامیل خودش.مثلا دائیش رفته مشهد برگرده به مادر بزرگش بگه جاش خالی نباشه.یا وقتی مهمون داریم بگه بفرمائید چرا غذا کم کشیدید.یا دقت کنه سفره ببینه مثلا جلوی مهمون ترشی نیست ترشی رو بذاره طرفش.وای ارتباطش با خانوما که صفره.منظورم از خانوما مثل خالم زن عموش و ...باور کنید چند بار شده وارد مجلس شدیم به احتراممون پا شدن مثلا رفته طرفه آقایون دست داده اما خانوما رو فراموش کرده نشسته حالا خانوما همین جور سر پا وایسادن تا مثلا خالم برگشته گفته آقا....خوب هستین .
    نمی دونم چه طور یادش بدم.اکثرا که می گه من این جورم.از تعارف خوشمد نمی یاد.اما راجع به مثال آخر معذرت خواهی کرده که بیشتر دقت کنه.اما اکثرا بد جبهه می گیره.شاید نحوه برخوردم اشتباهه.

  2. 2 کاربر از پست مفید رایحه عشق تشکرکرده اند .

    رایحه عشق (شنبه 27 اسفند 90)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 فروردین 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    3,638
    سطح
    37
    Points: 3,638, Level: 37
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,831

    تشکرشده 1,872 در 398 پست

    Rep Power
    52
    Array

    RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم

    شایدیکی ازدلایل این کارهاش کم روبودنشه.یاحجب وحیای بیش ازحدی که داره مانع ازاین میشه که باخانمهای فامیل احوال پرسی داشته باشه.

  4. 2 کاربر از پست مفید mahi91 تشکرکرده اند .

    mahi91 (سه شنبه 04 بهمن 90)

  5. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array

    RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم

    رایحه عشق عزیز سلام و صبحت بخیر

    تبریک بهت میگم برای این شوهر خوب و قابل تعریف

    شاید این رفتار شوهرت از صداقتش باشه و اینکه دوست نداره حرف یا تعارف الکی کنه

    من خودم اهل تعارف نیستم وحرفی که با حرف دلم متضاد باشه سختمه بگم

    رایحه جان با این همه تعریف به نظر من بیخیال این بقول خودت نقص بشو شاید ویژگی باشه که باید بپذیریش

    موفق و شاد باشی عزیزم

  6. کاربر روبرو از پست مفید ویدا@ تشکرکرده است .

    ویدا@ (دوشنبه 03 بهمن 90)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 فروردین 91 [ 10:46]
    تاریخ عضویت
    1390-7-27
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    1,526
    سطح
    22
    Points: 1,526, Level: 22
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    559

    تشکرشده 582 در 62 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم

    رايحه جان سلام عزيزم.
    انگار اين يه واقعيته كه نميشه زنا رو هيچ وقت راضي كرد
    منم مثل شمام و مثل همه زناي ديگه عالم كه از سر دلسوزي هميشه در حال اصلاحه شوهرشون و يا به قولي لطمه زدن به اون هستن.هر وقت من و شما ياد بگيريم اونا رو همون جوري كه هستن دوست داشته باشيم خوشبخت ترين زن عالم ميشيم.اين حرفا رو اول به خودم بعد به شما مي گم گلم.
    اگر همسرتون به محض اينكه از مهموني مياين شروع كنه به انتقاد حتي محترمانه از شما كه مثلا چرا بلند خنديدي چرا اين جوري نشستي.چرا اون لحظه اين كارو نكردي چرا بعدش كه اين جوري گفتن تو اون طوري كردي و....چه حالي ميشين صادقانه ؟؟
    ما زنا اگه گاهي خودمونو جاي شوهرامون بذاريم ميبينيم تحمل اين همه انتقاد نهايتا يا ميشه سردي و دوري يا ميشه بي تفاوتي يا ميشه جنگ و دعواي هميشگي.ايا واقعا راحت تر نيست هر ناراحتي رو همون جا بگذاريم و بگذريم؟؟
    ايا بهتر نيست به جاي اينكه هميشه از اون انتظار داشته باشيم وانتقاد كنيم خودمونو اصلاح كنيم يا استانه تحملمون بالا ببريم؟حساسيتمون كم كنيم و چشم روي عيب هاش بپوشونيم؟
    خيلي از دل نگراني هاي ما حرف مردم درباره عكس العمل هاي شوهرمونه.اينكه درباره ش چي ميگن يا چه فكري ميكنن.ولي اين مردم مگه كين؟معصومن؟فرشته ن؟نعوذ بالله خدان؟...

  8. 3 کاربر از پست مفید فرشته سفيد تشکرکرده اند .

    فرشته سفيد (دوشنبه 03 بهمن 90)

  9. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,197

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم

    سلام رایحه عشقِ آواتار خوشگل !

    یک بار دیگه پستت رو بخون ، چون شخص شما هرکاری رو از روی توقع می کنه به همین خاطر توقع داری دیگران نیز همین طور باشند ، یعنی نقطه مقابل همسرت ( ببخشید اینقدر تند نوشتم :P )
    این جمله ات رو بخون :



    نقل قول نوشته اصلی توسط رایحه عشق
    مثلا اگه بی دلیل بگم دوست ندارم برم خونه مادرت عمرا تلافی کنه بگه منم دوست ندارم
    این توی ذهن شماست که (ناخودآگاه) می خواهی بسنجی اگه حرف بی منطقی زدی آیا همسرت مقابله به مثل می کنه یا نه! در حالی که که اصلا توی ذهن همسرت یه همچین راهکاری در جواب به درخواست بی منطق و نادرست شما نمیاد !!
    با اجازه ات من این جمله تون رو بسط می دهم نسبت به افراد دیگر
    یعنی معمولا ما آدم ها توی ذهنمون یه چیزی از واکنش ها و رفتار طرف مقابلمون می سازیم که اگه این واکنش منفی باشه و اون شخص انجام نده ، با خود می گوییم : دمش گرم ، عجب آدم باحال و بزرگ واری بود ، و اگه واکنش مثبت توی ذهنمون انتظار داشته باشیم و اون شخص واکنش منفی نشون بده ، با خود می گوییم : اصلا فکرش رو هم نمی کردم ، اینقدر بد برخورد کنه ، انتظارش رو نداشتم و مایوس می شویم !


    به نظرم اگه ذهنیتمون رو اصلاح کنیم یعنی

    1) مثبت ببینیم و برداشت کنیم
    2) توقع و انتظار از دیگران را به صفر برسونیم
    3) وجود خطا و اشتباه را در دیگران محتمل بدونیم و به علت خطاهاشون ، نرنجیم (ازشون بت نسازیم )


    بهترین کمک را به حال خوب خودمون کرده ایم


    و اما در مورد سئوال زیر:


    نقل قول نوشته اصلی توسط رایحه عشق

    اما یه نقص هائی هم داره.اول یه سوال اگه منی که الان در کنار همسرم احساس خوشبختی می کنم باید چشممو رو عیبهاش ببندم و بگم برو ببین دیگران چه مشکلاتی دارن

    من نظر شخصی خودم رو می گم (برداشت مناسب با خودت )

    من این کار رو اوایل می کردم ( یه چیزی حدود 2سال ) بعد دیدم خیلی بهم ریختم ، احساس می کردم بیش از آنچه که در توانم هست دارم برای زندگی انرژی می گذارم ولی بازخورد مناسبی عایدم نمیشه
    این شد که فشار زیادی رو توی مدت یک ماه تحمل کردم
    به نظرم با دیدن مشکلات دیگران ، می بایست شاکر خدا باشیم که اون مشکلات را نداریم و تحملمون رو در برابر مشکلات خودمون ببریم بالا ، نه اینکه چون برآیند زندیگمون در کل مثبت هست به خودمون مدام بقبولونیم که اصلا مشکلی نیست و به قول شاعر (همه چی آرومه ، من چقدر خوشبختم !) یه زمانی در زیر آرامش اقیانوس یه سونامی در حال شکل گرفتن هست ها !


    به نظرم
    1) باید مشکلات رو شناسایی کرد
    2) بعد اونها رو دسته بندی کرد
    3) برای هر کدوم راه حل پیدا کرد
    4) اونهایی که راه حل دارند رو حل کرد (البته با صبر و مرور زمان)
    5) اونهایی رو که راه حل ندارند رو پذیرفت ... مثل پذیرفتن اینکه ماست سفید هست و شب سیاه ( حالا اگه یکی اومد ماست سبز درست کرد و شب رو هم بنفش کرد ، الزاما به معنی اون نیست که درست میگه )



    و اما در آخر
    اونچه که من از پستت برداشت کردم این بود که دوست داری همسرت رفتارهای اجتماعی تری نشون بده و اداب و رسوم معمول رو با دقت بیشتری انجام بده

    این خواستت خیلی خوبه
    میدونی چرا؟
    چون هرچی ما انسانها اجتماعی تر باشیم ، اولا احساس بهتری خواهیم داشت و دوما احتراممون توی اون جمع بیشتر میشه

    اما چگونه به این همسران گرامی آموزش بدهیم ( زن ها اکثرا آموزگار هستند و مردها دانش آموز ... چون اولین معلم انسان ، چه مرد و چه زن ، یک زن هست و اون مادر هر شخصی هست )
    حالا یه معلم مهربون با سعه صدر بالا می خواهیم که یواش یواش با تقویت عزت و قدرت مرد بهش آموزش بده


    یه روشی فرشته گفته بود
    از طریق فانتزی ( کاملش رو برو توی تالار بگرد و پیداش کن و بکار بگیر )


    به همسرت توی زمانهایی که عشقولانه هستید
    موضوع حرف را با ظرافت زنانه باز کن و سعی کن اول ازش قدردانی کنی ، قدرتش رو ببری بالا ، حمایتش کنی و بعد حرفت رو بزنی
    مثلا) عزیزم اونقدر بهت افتخار می کنم ، تو یه مرد واقعی هستی ، اونقدر توی جمع ها که می رویم خوشم میاد آخه همه به احترام تو از جاشون بلند می شن حتی زنهای مسن فامیل ، اخه که نمی دونی چقدر حال میده ، وقتی این جوری به تو محبت و احترام میشه ، انگار به من میشه ، اخه تو نصف وجود خودمی ، عشق منی دیگه
    بذار یه ذره توی این حس بمونه
    بعد با کمی مکث بگو
    عزیزم دلم می خواد تو هم احترام اونها را عالی پس بدی که من بیشتر کیفور بشم

    و بعد کم کم از مثالهای کوچیک شروع کن ، البته انتظار نداشته باش با یک بار جواب بده ها ... به مرور زمان انشالله نتیجه می گیری

    وقتی ازش یک بازخورد کوچک دیدی ، تشکر کن و ارج بده
    مثلا از مهمونی برگشتید و همسرت یه رفتار اجتماعی خوب انجام داده
    بهش بگو خیلی باحال بود .... اون که فلان حرف رو زدی و اون رفتار را انجام دادی ، مرصی از اینکه ....

    در خصوص پذیرایی از مهمان ها هم در خونه خودتون ( مردها بلد نیستند ، فکر می کنند خودشون هم مهمون هستند ، اخه تقصیر خودمون هست ، از بس که توی خونه موقع شام و ناهار تحویلشون می گیریم ، براشون غذای مورد علاقه شون رو می پزیم ، سر سفره بهشون می رسیم ، بهترین قسمت غذا رو می دهیم به بچه بعدش اونها و ... )
    قبل از مهمانی ازش مودبانه و محترمانه بخواه
    مثلا عزیزم موقع کشیدن غذا سر سفره ، من به خانوم ها رسیدگی می کنم ، شما به اقایون
    و ....

    در پناه حق شاد زندگی کنید







  10. 9 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (دوشنبه 03 بهمن 90)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 12 فروردین 91 [ 09:09]
    تاریخ عضویت
    1390-11-02
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    872
    سطح
    15
    Points: 872, Level: 15
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    120

    تشکرشده 127 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم

    سلام رایحه جان،

    این طبیعیه که انسان ها رفتارها و اخلاق های متفاوتی داشته باشن. نه تنها طبیعیه، بلکه زیباست. (اگه دقت کرده باشی، بدون وجود این تفاوت ها عالم پویایی خودش رو از دست می داد و ایستا می شد.)

    اینکه ما با کسی ازدواج کردیم، این حق رو به ما نمی ده که بخوایم ماهیت اون فرد رو تغییر بدیم.

    از این گذشته، تو دو راه بیشتر نداری:

    یا خودت رو تغییر بدی، یا همسرت رو.

    اولین راه خیلی راحت تره، امتحانش کن...

    مثال: به جای اینکه تعارفی نبودن همسرت رو تغییر بدی، انتظار خودت از تعارفی بودن اون رو تغییر بده.

    اینجوری هم انرژی کمتری می گذاری، هم انرژی منفی کمتری منتشر می کنی، هم همسرت احترام بیشتری برات قائل می شه.

  12. 2 کاربر از پست مفید آسو تشکرکرده اند .

    آسو (دوشنبه 03 بهمن 90)

  13. #7
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    114
    Array

    RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم

    ممنون از دوستان
    باید بگم همسرم هم کم حرفه هم از تعارف بدش می یاد و هم بلد نیست.راستش دنبال مقصر نمی گردم اما چون همش مادرشون به جاشون حرف زده.داداش کوچیکه هم اونطوره.مثلا یه مهمونی داره می ره اصلا نمی یاد راش بندازه.اما خواهرشون چون مادرشون وابسته بار نیورده اینطور نیست.به خدا منم دوست ندارم شوهرمو عذاب بدم مجبور به کاریش کنم ولی تو این دور و زمونه کمی تعارف خوبه.منم انتظار آنچنانی ازش ندارم.

    بالهای صداقت یه تشکر ویژه از شما بابت راه حلتون.راستش این که می گید تو لحظات عاشقانه این کارو کنید حس بدی می ده.من بیشتر دوست دارم مثلا همسرم مشغول کاریه بیام بهش بگم حرف دارم باهات.می شه کمی صحبت کنیم.یعنی دوست دارم با منطق خواسته م رو مطرح کنم اونم با منطق قبول کنه نه با احساس آیا این اشتباهه؟

  14. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم

    سلام رایحه من

    خوبی دختر گل؟

    بازم که داری سخت می گیری دختر خوب!!!! :)

    بازم سرت خلوت شد گیر دادی به این آقای همسر بیچاره؟ :)

    من با بالهای صداقت موافقم!

    خیلی معلم سخت گیری هستیا! میدونستی؟

    معلم باید صبور باشه....زورگو نباشه...و خیلی چیزهای دیگه!

    خانوم معلم! این رو یادت باشه که مردها اکثرا همینطورن!!! راحت باش!

    هر کسی را بهر کاری ساختند!


    پدر من 31 سال از ازدواجش میگذره و خیلی هم با مامانم عاشقانس و همدیگرو دوست دارن

    اما عیدا که میشد من یک سره حرص می خوردم که بابا چرا به مهمون تعارف نمی کنی؟

    مامانمم میزد زیر خنده از حرص خوردن من

    آخه نه تنها به مهمون تعارف نمی کرد (چون اصلا اهل تعارف نیست) بلکه انقدر گرم صحبت با

    مهمون می شد که مهمون بیچاره وقت نمی کرد چیزی بخوره آخه پدرم خیلی آدم

    اجتماعی ای هستش.


    بعد 1 روز مامان گفت همیشه دیگران رو همانطور که هستند بپذیر!

    مامان می گفت وقتی چیزی رو نمیتونی تغییر بدی و اون چیز مسئله چندان مهمی نیست ،

    ذهنیتت رو نسبت به اون چیز تغییر بده!

    حالا دیگه نه من حرص می خورم نه بابا!

    جالبه که به بابا هم که اشاره می کنیم سریع متوجه میشه و شروع می کنه به تعارف!

    حالا نمیدونم ار من حساب میبره یا مامان با زیرکی بهش فهمونده!



    مخلص کلام اینکه :

    اول اگر همسرت خودش دوست دارد تغییر کند و اجتماعی تر شود به او کمک کن!

    دوم اینکه باید در فضایی عشقولانه خواسته هایت را بگیری چون ما آدمها خیلیهایمان در فضای

    مثلا منطقی جبهه می گیریم و عوارض خوشی ندارد!

    پس این توصیه ی بالهای صداقت را جدی بگیر چون مادر من نتیجه گرفته شما هم میگیری!



    یک سوال؟!

    شما خوشت میاید که همسرت راه برود و بگوید رایحه فلان کار را بکن ، رایحه بسار کار را بکن؟

    همسر تو آدم easy going ای هست شما هم راحت باش و زندگی کن!



    ما اگر معلمان خوبی باشیم بی هیچ حرفی و بدون کلام با رفتار عملی مناسب آدم ها را به

    راه می آوریم!


    حالا انصاف هست که نقطه ضعف همسرت را پیدا کردی هی دست بگذاری روی نقطه ضعف

    او و متوقع نبودنش؟



    اگر متوقع بود و اذیتت می کرد خوب بود؟

    مگه خودت اخلاق بد نداری خواهر من؟ ;) من الان وکیل مدافع همسرت شدم (خواهر شوهر

    بازی پنداری )













  15. 8 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (چهارشنبه 05 بهمن 90)

  16. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,024 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم

    سلام رایحه عشق عزیز

    در حضور فردی با تجربه مثل شما اظهار وجود کردن برای کسی مثل من سخته !

    ولی اگر اجازه بدی نظرم رو میدم.به نظرم دوست خوبم اصلا عنوان تاپیکت غلطه.اصلاح رفتار؟اونم همسر؟
    اصلا امکان نداره.یه مردی که 27_28 سال با یه اخلاق خاص بزرگ شده رو میشه اصلاح کرد؟

    به نظرم همسرت ویژگی های مثبت زیاد داره.شاید مطرح کردن از سمت شما بیشتر باعث جبهه گرفتنش بشه.

    شاید بهتر باشه همون کاری رو که تو دوست داری انجام بده در مقابلش انجام بده.مثلا تو سر سفره به همه تعارف کن.
    انشاالله که موفق باشی وقدر زندگی خوبتو بدون
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  17. کاربر روبرو از پست مفید maryam123 تشکرکرده است .

    maryam123 (چهارشنبه 05 بهمن 90)

  18. #10
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    114
    Array

    RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم

    ممنون من حرفاتونو قبول دارم.من حوصله ایجاد تاپیک جدید ندارم.بهار جون این معلم سختگیرتر هم شده و امشب یه کمبود دیگه از شوهرش پیدا کرده.رایحه گناه کرد.رایحه امشب آرزوی بدی کرد.
    احساس خوبی بهش ندارم.دوسش دارم.خوبی هم خیلی زیاد داره.اما نقصاش باعث می شن آدم خجالت بکشه.مخصوصا با خانواده مزخرفش.اگه الان حس بدی به شوهرم دارم.گناه زیادش پای خانوادش.شوهرمو و دائیش هم سن اند.پارسال نامزد بودیم این موقع ها رفت مشهد حالا سوغات چی اورد یه دامن بی ریخت و ارزون قیمت.حالا همه منتظر بودن به من چی می یاره.البته مامانش خودش فهمید چقدر کمه جبران کرد خودش به سوغات اضافه کرد.اما خوب شاید بقیه گول بخورن ولی خودمو که نمی تونم گول بزنم.حالا امسال دائیش رفت مشهد به نامزدش یه پالتوی شیک.با بلوز شیک.با چیزای تزئینی
    امشب که اونجا بودیم و سوغات رو می دیدیم این حس مقایسه اومد سراغم.لبخندهای مصنوعی.دائیش حتی به منم روسری اورده .تا اینجاش خودم بودمو خودم.حالم ازون جا خراب شد که خانوادش(خاله.مادر بزرگ.مامانش)با بی رحمی تمام حرف پارسال رو پیش کشیدن.اینکه همسری چیزی نخریده بود.این که سر در نمی یاره.دهنم قفل شد.دوست داشتم از همسری دفاع کنم ولی وقتی خودم به حرفاشون ایمان داشتم.به تمام معنا شکستم.نمی دونم ولی حس بدی به همسرم دارم.منی که عاشقانه می پرستیدمش.یاد گرفته بودم عیباشو نبینم.ولی الان.
    یه در گوشی ازون جائی خانوادش بدون فکر کردن حرف می زنن قبلنا گفته بودن اول منو به دائی ش معرفی کردن ولی اون موقع دائیش به هیچ وجه قصد ازدواج نداشت مخصوص با زنی که قصد ادامه تحصیل هم داره. اگه بگم از دلم نگذشت کاش اون شوهرم بود دروغ گفتم. اون سه زن به ظاهر مومن تو این گناه سهیم ان.من تا حالا همه بدی هاشونو بخشیدم اما اینو نمی بخشم.
    دعا کنید خدا منو ببخشه.


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.