نوشته اصلی توسط
عطریاس
ممنون عزیزم ببین من اگه بگم به پدرومادرش میگن بمامیگه میرم خونه مامانجون ولی میاداونجامانمیتونیم کنترلش کنیم بعدم اینقددررررررر عزیزه برای خانواده شوهرم که من تگه حرفی بزنم بده میشم همسرم همراهه باهام ولی میترسم یا تندبگه بهشون یه جوری که همه باهامون لج بشن بعدم وقتی بچه بیاددم در من دلم نمیاد بهش بگم بروالان وقت بدیه ازونور از خرص اینکه چرا والدبنش بی اهمیتند عصبی و سرد میشم
- - - Updated - - -
مثلا سوال من همینه نظم برای هرکسی یه جوره اگه بمن باشه میگم هقته ای یه بارازونورمیگم گناه داره تنهاس شایدمن ادم بی وجدانیم که اینقدر به بچه سحت میگیرم بیادچی میشه بین این تناقض هاموندم احساس ومنطقم دوتاچیز مخالف میگه
علاقه مندی ها (Bookmarks)