ارتباط مرد متاهل با دختر مجرد

با سلام به دوستان. من مرد متاهلی هستم 32 ساله که ده ساله ازدواج کردم و یک دختر هفت ساله دارم. پدر و مادرم مذهبی بسیار متعصبند و در دوران جوانی من و برادرم رو مثل دخترها توی خونه نگه میداشتند. خلاصه جوونیمونو زهرمار کردن و هیچ لذتی ازش نبردیم. برای همین برای فرار از اونها زود ازدواج کردم تا آزاد باشم. همیشه داشتن یک رابطه عاشقانه یک عقده برام شده بود. یکسال پیش با یه دختر28 ساله آشنا شدم که اونم تو شرایطی مثل من بزرگ شده بود و شرایط روحیش عین من بود. برای همین زود بهم جذب شدیمو تا ته خط رفتیم. تو این رابطه این خانم با خواست خودش بکارتش رو از دست داد. بعد از این اتفاق حال روحیش بهم ریختو مثل کنه چسبید به ما و گفت باید هر طوری شده به خانواده ات بگی. من چند جلسه مشاوره و دکتر زنان بردمش ولی فایده نداشت بدتر شد و مصرتر. خلاصه به بابام گفتو خانمم و خانواده اش فهمیدنو چشمتون روز بد نبینه. ما شدیم آدم بده. خلاصه بعد دعواها و کتک کاریها قرار شد من ارتباطمو با دختره قطع کنمو بابام باهاش توافق کرد پنج میلیون بهش بده که خودشو درمان کنه و رضایت محضری بده. خانمم منو بخشید ولی حال روحیش خراب شد و روزی دو سه ساعت گریه میکرد. بعد از دوماه از دختره خبر گرفتم فهمیدم حال روحی اونم خراب بوده و یک مدت بیمارستان بستری بوده. بکارتشو عمل کرده و خوب شده و حالش الان بهتره. بابام مجبورمون کرد بخاطر ترس از آیروش از اون شهر بریم و قرار شد بهمه بگیم رفتیم یه شهر دیگه منم به دختره سعی کردم راستشو بگم باور نمیکرد و میگفت بهم دروغ میگیو حالش بدتر میشد. برای همین گفتم بذار فکر کنه تو شهر خودشم و نرفتم و هر چند وقت یه بار که میومدم شهرمون دنبال اتمام کارهام میدیدمش. دوباره با دختره اس ام اسهامون شروع شد و همدیگرو دیدیمو همون رابطه قبلی ادامه پیدا کرد. دختره میگه بهت خیلی وابسته ام و اگر از این شهر بری من میمیرمو از این حرفا و بعضی وقتها که سعی میکنم نبینمشو رابطه رو تموم کنم دوباره حالش بد میشه و کار به امپولو دارو میکشه. الان براش خواستگار خوب اومده متقاعدش کردم که ازدواج کنه. تصمیمم اینه که ازدواج کرد یواش یواش رابطه رو قطع کنم که ضربه زیاد نخوره. بنظر شما بهترین راهی که این خانوم اسیب روحی نبینه چیه؟

شما رو به خوبی یادمه .. اون زمان که تاپیک زدین تو اصل ماجرا بودین .. یادتون رفت چقد

سختی رو شما و خانمتون تحمل کردین تا اون ماجرا تمام شد ؟؟!!!!!!!!!!!! یادتون رفت به همین زودی

:300:

شما به جای این که گران خانمتون باشید و نگران حال ایشون نگران حال اون دختره ؟؟! این چه ظلمی هست

که به خانمتون میکنید میدونید اگر بازم بفهمه چی به روزش میاد ؟؟ اون بار گفتین اشتباه کردین ..!

کسی که یه دوبار یه اشتباهو انجام میده خودش تصمیم میگیره ..

نکنید این کارو چرا دوباره با اون دختر تماس گرفتین چرااااااااااااا خانمتون شما رو بخشید هنوز حالش خوب نشده :163: بفهمه هیچی ازش نمیمونه دیگه .. به دختر کوچولوتون فکرم میکنید ؟!!

میدونید چه تاثیری روش میزاره ؟؟ به کاراتون فکرم میکنید !!!!!!!!!!!!!
به شما چه ضربه بخوره یا نه چرا همین اندازه نگران ضربه خوردن خانمتوووووووووووون نیستین ؟

لطف کنید دیگه نگید اشتباه ؛ کاملا میدونید دارید چکار میکنید .. اگر تند برخورد کردم معذرت میخوام ولی واقعا دلم به حال خانمتون سوخت ..

چراوقتی کارخطایی انجام میدیدهمیشه سعی میکنیداطرافیان رومقصربدونیدویه جورایی سعی میکنیدخودتون روتبرئه کنیدکه من گناهی نداشتم فلانی باعث شد
ارتباط شمابااین خانم وارتباط این خانم باشماازبیخ وبن اشتباه بوده وهست
شمامتاهل بودیدونسبت به خانم وفرزندتون متعهد
این خانم مجردبودندوبایستی به فکرخودشون وایندشون می بودند
یه لحظه فکرکنیدخانمتون اگرکوچکترین خطایی میکردقبول میکردید؟براتون قابل هضم بود ؟درحالیکه خانم شما این لطف رودرحقتون کرده وشماروبخشیده هرچندممکنه ته دلش ناراحتی داشته باشه ولی به خاطرزندگیش وبچتون گذشت کرده وسرخونه زندگیش مونده
باتوجه به بخشش خانمتون بازهم شمابه سمت اون خانم رفتید
چه دلیلی وجود داشت به سمت اون خانم برید؟
چه عاملی باعث شدبعددوماه جویای حال این خانم بشید؟
مگه حال روحی خانم شمابدنبودچرابه فکرخانمتون نبودید؟
چرابهانه تراشی میکنیدکه حالش خیلی بدبودمدتی بیمارستان بستری شده بود
چرادلتون به حال زندگیتون نمیسوزه؟
به طورکامل قطع رابطه کنیداصلاهم به این فکرنکنیدکه بعدازدواج ایشون کم کم قطع رابطه میکنم
بااین کارتون زندگیتون روبه سمت نابودی نکشید
دلتون به حال زندگیتون بسوزه
معذرت میخوام کاسه داغتر از اش نشید
امروزفردانکنیدگه احساسات مانع جداییتون میشه یه بارتصمیم بگیریدوقطع رابطه کنیداین کارهم به نفع شما هم به نفع اون خانومه

به نظر من بهترین کاری که رد حق خودتون،خانمتون،بچه تون و اون خانمه انجام بدید اینه که خط تلفنتون رو عوض کنید و دیگه با اون خانم صحبت نکیند
چند رو زاول خیلی سخت میکذره ولی
گذر زمان خودش همه چیز رو درست میکنه
در غیر اینصورت از وابستگی اون خانم کم نمیشه و از اونجا که ماه پشت ابر پنهان نمیمونه خانمتون هم متوجه میشه و عواقب جبران ناپذیری رو در پی خواهد داشت

من خودمم قبول دارم که این رابطه اشتباهه و باید تموم شه. ولی چطور تموم کردنش مهمه. خانمم حالش بهتره و تقریبا داره خوب میشه. منم دیگه تحت هیچ شرایطی زندگیمو بخطر نمیندازم. ولی نسبت به اون دختر هم حس دلسوزی ، عشق و عذاب وجدان دارم. خیلی هم بمن وابسته است. میخوام رابطه رو تموم کنم از عواقبش میترسم. میخوام ادامه بدم بازم از عواقبش میترسم. توش موندم. اون دختر هم همین حال منو داره. چند بار بهم گفت خطتو خاموش کن. ولی با اینکار دو روز بعدش تو بیمارستان بستری بود.

آقا چرا خودت رو گول می زنی . بابا تورو خدا بیخیال . زنت چه گناهی کرده یعنی باید تا آخر عمرگریه یم کرد تا شما دوباره نری سراغ این کار .
هیچ عواقبی نداره جدا شدندتون . فوقش هم بره بیمارستان دور از جونش نمرده که عادی میشه براش اگه شما دست از سرش بر داری اصلا چرا پیش رو می گیری که بفهمی در چه حالیه . پس خودتون دلتون می خواهد که ادامه بدید درس عبرت نشد براتون .
اما بدونید این دفعه منتظر هر نوع برخوردی باشید .
رابطه رو قطع کنید و دیگه هم نرید ازش سراغ بگیرید که ببینید اصلا زنده است یا مرده
:305: از ما گفتند ولی مطمئن باش بازم چوبش رو می خوری خیلی زود .

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

لابد می خواهید حتی بعد ازدواج اون بازم هم با هم حال کنید . اون موقع هم می گید نمی تونه شوهرش رو قبول کنه . آقا این روندی که پیش گرفتید اشتباهه
سری قبل همه این رو بهتون گفتند کار خودتون رو کردید تا این که این بلا ها سرتون اومد
آدم یک اشتباه رو فقط یک بار انجام می ده

سلام
من مقداری از تاپیک قبلیتون رو خوندم بعد اومدم براتون بنویسم که از نظر من بر خلاف تصور شما این دختر خانم اصلا معصوم نمیاد... دختری که پاک و معصوم باشه به هیچ وجه حاضر نمیشه به این سرعت وارد رابطه ی جنسی بشه... دختری که پاک و معصوم باشه حاضر نیست وقتی فهمیده پردش ایرادی پیدا نکرده بیاد و به خانواده شما خبر بده تا آبروی خودش بیشتر بریزه.... الی آخر
بعد گفتم بذار باقی تاپیک رو هم بخونم یه موقع اشتباه قضاوت نکرده باشم که دیدم بـــــــله شما خودتون هم به وضوح به این مسئله رسیدید که ایشون بازیگر خوبی هستند و گویا اصلا هم پاک و معصوم نیستن

به نظرم هیچ جوابی برای شما بهتر از مرور تاپیک قبلی خودتون نیست!
که دوباره توی اون حس و حال قرار بگیرید و یادتون بیاد که اون دختر خانم مثل یک شارلاتان رفتار کردن!!!
شمارو تلکه کرده، از اینکه به موبایلش نگاه کنید وحشت کرده، آبروتون رو برده، با کس دیگری هم بوده، ادا در میاورده که غش کرده و حالش بده.....
حالا باز دارید میگید که ایشون به شما دل بسته و حالش بده و از این حرفا؟؟؟؟!!!!!

برادر عزیز، شما طبق گفته ی خودت چشم و گوش بسته بار اومدی و خیلی ساده ای! اینو از من قبول کن که بر خلاف شما اون خانم گویا خیلی کار کشتس!!
اگر میخوای بیشتر از این زندگی خودت و خانوادت رو نابود نکنی، پخته تر فکر کن و تکلیفت رو با خودت مشخص کن!
اگر دوست داری با این خانم باشی، با عرض پوزش.. خلایق هر چه لایق، ولی اگر دوست داری مشکلت حل بشه راهش رو خودت از همه بهتر میدونی!!! درسته؟!

آینده ی شما اگر به این شکل ادامه پیدا کنه مثل روز روشن هست که چگونه خواهد بود و چه اتفاقاتی خواهد افتاد... این خانم که یک بار آبروی شما رو برده دوباره هم این کار رو خواهد کرد.. شک نکنید! همین الانش هم به ریش شما و سادگیت داره میخنده...
پس تا دیر نشده اقدام معقولی انجام بدید که خیلی زود دیر میشه!
امیدوارم که هوس جلوی چشمتون رو نگیره چون نتیجش فقط پشیمونی خواهد بود و پشیمونی هم سودی نداره :72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط abadanveh

من خودمم قبول دارم که این رابطه اشتباهه و باید تموم شه. ولی چطور تموم کردنش مهمه. خانمم حالش بهتره و تقریبا داره خوب میشه. منم دیگه تحت هیچ شرایطی زندگیمو بخطر نمیندازم.

---

میشه بگید خانمتون اگه بفهمه هنوز رابطه برقراره زندگیتون با خاک یکسان میشه یا نه!!!!!!!!!!

من که اگه جای خانم شما باشم و این مسئله رو بفهمم از هیچ کاری برای زندان انداختن و به خاک سیاه نشاندن همسرم کوتاهی نمیکنم.ا.ن.قت میتونه تو زندان به فکر روابط خارج از عرف باشه و بعد این رابطه رو تو زباله های گوشه خیابون دنبال کنه

اصلا هم با ببخشید و اشتباه کردم قضیه رو تموم نمیکردم

مطمئن باشید همین الانم اگه تموم کنید احتمالش زیاده که خانمتون بفهمه و از این به بعد به نوع دیگه ای رفتار کنه هر چی بگذره هم بدتر میشه

این خربزه ای که در حال خودنش هستید ممکنه لرز مرگ آوری براتون به همراه داشته باشه

با بودن با اون دختر نمیذارید اونم به زندگیش برسه

هر دو اشتباه کردید و تاوانش هم همین روحیه فعلی هست

هرچی هم بیشتر پیش برید بدتر میشه

دارید تو باتلاق فرو میرید

اگه شما یه جوان 18 ساله بودی یا نهایت 23 ساله می گفتم جوان هستی و خام ، ولی الان تو این موقیعت حتی یکبار هم چوبش رو خوردی باز داری می ری سراغش
خودت می دونی و خدای خودت
اینبار دیگه چاله نیست ، حواست باشه این چاه هم نیست ، دره هست
افتادی دیگه هیچکس نمی تونه بالا بیاردت
برو ببینیم کجا می رسی
ولی دیگه نه از خدا گله کن ، نه از خانوادت و نه از هر کسی دیگه
دیگه این بهانه که خانوادم اینطور بودن و جوانیم اینطور شد مورد قبول هیچکس نیست ، حتی خودت
بیشتر تنبیه نیاز دارید تا راهنمایی
روی اشتباهت هم اسم عشق رو نزار ، این هرچی هست غیر از عشق

آقای abadanveh

چند سال دیگه اجازه میدی دخترت جوانی کنه ؟ یعنی بره در آغوش پسرای مردم به عنوان جوانی کردن ؟ تا مثل اون دختر عقده ای نشه ؟ یا خط قرمزهایی تعین می کنی و خودت و خانمت مراقب دخترت هستید گرد این روابط نگرده ؟ اگر خانمت مواظب دخترت باشه و خط قرمز خانواده را مشخص کنه و تأکید داشته باشه ، اعتراض می کنی بهش که چرا محدود می کنی بزار جوانی کنه ؟

شما قطعاً اجازه نمیدی دخترت اون جوانی ای که مد نظر شماست و متأسفانه هوس بازی هست داشته باشه . خب نمیگذاری دخترت جوانی کنه . چند سال بعد دخترت با کسی تماس میگیره ( مثل همین دختر ) و با مردی متأهل هم صحبت میشه اون مرد یکی عین شما . با هم هم حسی پیدا می کنند ، می فهمند چقدر موقعیتشون شبیه همه و ...... خلاصه اینکه با هم ارتباط پیدا می کنند و رابطه جنسی و .... اون مرد عین شماست و با دخترتون رابطه برقرار می کنه .

ناراحت نشید چیزی که عوض داره گله نداره . نظرت چی هست ؟ کار درستیه ؟ دخترت میاد همدردی و از خانواده و پدر و مادرش و محدودیتها و جوانی نکردنش میگه که باعث شده عقده پیدا کنه و بره سراغ این رابطه و شما هم یکی از اعضاء این تالار ، چی بهش میگی ؟ میگی حق داری ، کار خوبی کردی ، اف بر پدر و مادرت که نذاشتن تو جوانی کنی که بعدش اینجوری بشی ؟

خوب حالا شما این جوانی ناکرده را بالاخره به انجام رسوندی ، چی شد ؟ کجا را گرفتی ؟ اون موقع که مجرد بودی میخواستی با این تعریفی که از جوانی داری که وارد این رابطه های نامشروع شدن بوده و رسیدن به هوس ها کجا را میخواستی بگیری ؟

راستی مادرتون این همه سخت گیر بوده شما اینجوری داری عمل می کنی . اگر نبود و اجازه جوانی کردن صادر میکرد ، میشه بگید قرار بود چه کنید ؟ و چه جوری بعداز ازدواج دست می کشیدی ؟ شمایی که حالا بعد از رابطه پر مسئله ای که عواقب سنگینی هم داشته باز هم به بهانه دلسوزی نمیخوای دست بکشی .... چطور میخواستی بعد از ازدواج دست از جوانی کردنایی که داشتی بکشی ؟

برادر من این یعنی تصور خام دفع افسد با فساده . در حالیکه فساد افسد میاره نه اینکه دفعش کنه . یعنی با جوانی کردن به معنای اینجور رابطه ها ، هوس کم نمیشه بلکه شعله ور تر میشه و متأسفانه به بعد از ازدواج هم میکشه ( خیانتها ) ......

حال همینجوری ادامه دهید و منتظر باشید روزی دختر شما هم دست از سر مردی که به این بهانه باهاش وارد رابطه شده بر نداره و آن مرد هم به اسم دلسوزی و نگرانی برای حال اون دختر دست نکشه .

اینایی که گفتم شوخی نیست . قانون عمل و عکس العمل طبیعته . یا به قولی از هر دست بدی از همان دست می گیری .

حتی اگر کسی اینها را در قالب یک داستان و ماجرای غیر واقعی بیان کنه من به نویسنده میگم برای نشر چنین چیزی منتظر همین عاقبت در زندگیت باش . چه برسه به شما که عملاً در کارید .


خدا به دادتون برسه . با این طرز نگرش و تفکر واوضاع .


.