به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 خرداد 95 [ 04:58]
    تاریخ عضویت
    1391-7-29
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    3,098
    سطح
    34
    Points: 3,098, Level: 34
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 68 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بی اعتمادی به شوهر

    با سلام. من دختری هستم 24 ساله.مدت 2 سال با شوهرم عقد بودم و حدود 3 ماهی است که زندگی مشترکمون را آغاز کردیم.در مدت عقد مسائلی پیش اومد که باعث بدبینی من نسبت به شوهرم شد.با اینکه فکر می کردم شوهرم مرد مذهبی باشد(با توجه به سوال و جواب های روز خواستگاری، شناخت نسبی از خانواده همسر و ...) اما بعد از عقد متوجه شدم که در مجالس مختلط (البته همراه با خانواده اش)شرکت می کنه و بعد از دلخوری شدید من نسبت به او و خانواده اش عذرخواهی کرد و گفت او صرفا حضور فیزیکی در این مجالس داشته و مرد چشم پاک و سنگینی است. اما من بعدا به طور اتقاقی فیلمی را در لپ تاپ او دیدم که در یک مجلس مختلط خانوادگی با دختر عمویش می رقصید(البته این فیلم مربوط به قبل از ازدواج ما بود) هم چنین شبکه های ماهواره ای که توش رقص و ... داشت تماشا می کرد که این موضوع واقعا منو آزار وی داد.همه این مسائل که گفتم دست به دست هم داد و باعث شد نسبت بهش بدبین بشم.حالا هم که وارد زندگی مشترک شدیم و بیشتر به رفتاراش دقت می کنم می بینم که وقتی با هم بیرون میریم و دختری از جلومون رد میشه زل می زنه به دختره تا زمانی که طرف میادو از کنار ما رد می شه، وقتی دیشب بهش گفتم که این نگاهاش آزارم می ده همه چیرو انکار کرد و گفت تو نسبت به من بدبینی.این بی اعتمادی تو تا کی می خواد ادامه پیدا کنه؟ و ...کلی جر و بحث کردیم.از دیشب تا الان هم جز سلام و ...حرفی با هم نزدیم.خواهش می کنم راهنماییم کنید.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 26 شهریور 95 [ 14:54]
    تاریخ عضویت
    1391-6-24
    نوشته ها
    215
    امتیاز
    4,122
    سطح
    40
    Points: 4,122, Level: 40
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    566

    تشکرشده 594 در 190 پست

    Rep Power
    33
    Array

    RE: بی اعتمادی به شوهر

    هیچوقت نمیشه تو زندگی یکیو پیدا کنیم دقیا مثل خودمون یا مطابق تمام ایده آلامون باشه. مثلا درجه مذهبش نه یه ریزه بالاتر نه یه ریزه پایینتر...یا بقیه خصلتها و عادتهاش.
    چرا سعی نمیکنی همسرتو همونطور که هست دوست داشته باشی؟؟؟؟گذشتش بخودش مربوطه. اما از وقتی باشما بوده آیا تومراسم مختلط میرقصه؟؟؟یا رفتاری داشته که باعث آزارتون بشه؟؟؟اگر داشته که یه سری رفتارها هست که میتونین با ایشون داشته باشین تا مشکلاتتون کمتر شه.
    مثلا در مورد نگاه کردن همسرتون من چند روز پیش یه تاپیک خوب دیدم که بچه ها خیلی خوب دوستمونو که گفته بود از نگاههای همسرش به خانومای دیگه عذاب میکشه راهنمایی کردن. اگه دیدم لینکشو برات میذارم. ایشالا بدردت بخوره.

    آها پیدا کردم اینه:
    http://www.hamdardi.net/thread-25449.html

  3. 3 کاربر از پست مفید روژان20 تشکرکرده اند .

    روژان20 (یکشنبه 30 مهر 91)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 خرداد 95 [ 04:58]
    تاریخ عضویت
    1391-7-29
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    3,098
    سطح
    34
    Points: 3,098, Level: 34
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 68 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بی اعتمادی به شوهر

    روژان عزیز ممنون از جوابت...اما راستش این رفتارها بعد از عقد هم تا حدی ادامه پیدا کرد،حتی من رو هم به یک مجلس مختلط برد که اون شب یکی از بدترین شبهای زندگیم بود...یا مجلس دیگه ای بود که من حدس می زدم مختلط باشه(و واقعا هم بود) وقتی بهش گفتم من نمیام و برمی گردم خونه اون گفت من می خوام بمونم!
    یا مثلا واسه من فیلم نامزدی خواهرش رو گذاشت و تو یک صحنه که یکی از دخترای فامیلشون می رقصید رو کرد به من و گفت فلانی همه ی رقص هارو بلده!!! با حرفهاشو و کاراش واقعا منو آزار می ده، وقتی هم که بهش می گم چرا همون روز خواستگاری به من نگفتی که این مسائل توی خانواده شما طبیعیه گفت اگر می گفتم تو به من جواب منفی می دادی و ...دروغ هایی که تو این زمینه به من گفته به بی اعتمادی من بیشتنر دامن زده اما اون همیشه به من می گه تو خیلی بدبینی!
    نمی دونم شاید مشکل از منه! من خیلی دوستش دارم و با اینکه از این نظر قیافه، سطح خانواده، تحصیلات و ... مشکلی ندارم اما همش از این می ترسم که از دستش بدم...از بس ماجراهای خیانت و .... رو از مردم اطرافم، روزنامه ها و ... شنیدم و خوندم که همش فکر می کنم این بلا سر من هم میاد!!

  5. کاربر روبرو از پست مفید sayeh_m تشکرکرده است .

    sayeh_m (یکشنبه 30 مهر 91)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 دی 91 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1390-11-14
    نوشته ها
    548
    امتیاز
    1,860
    سطح
    25
    Points: 1,860, Level: 25
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,833

    تشکرشده 1,864 در 493 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: بی اعتمادی به شوهر

    سایه عزیز،

    الان دیگه ازدواج کردی و این مرد شوهرت هست و جدایی هم به این دلایل نه آسان هست و نه درست.

    1- همه کسانی که توی مجلس مختلط هستند خیانت نمی کنند و همه شون انحطاط اخلاقی ندارند. اگر این طور بود که کل فامیل همسرت باید آشفته باشه!
    همه کسانی هم که مجالس جدا دارند و به ظاهر خیلی مسایل را رعایت می کنند دور از خیانت و اینجور مسایل نیستند. نمونه اش هم توی همین تالار زیاده.

    2- همسرت را توی این مجالس و کلا هیچ مهمانی و جایی تنها نذار. همراهش باش. لازم نیست کاری را که دوست نداری یا صلاح نمی دونی انجام بدی. می تونی بشینی کنار همسرت. با هم میوه بخورید. صحبت کنید و ... اوایل اگر خواست برقصه بهش بگو که ناراحت می شی با نامحرم برقصه و می تونه با خواهرش برقصه و ... کم کم و با سیاست از این مسیر بیرون بیارش. سنش هم که بالاتر بره خود به خود کمتر می شه.

    3- اگر خانواده اش همیشه اهل مهمانی مختلط و ... باشند که توی مجلس نامزدی خودت باید متوجه می شدی. اگر هم اتفاقی یک بار در سال چنین چیزی پیش می آد که بهتره خودت را اذیت نکنی و با رفتار نادرست همسرت را از خودت دور نکنی.

  7. 8 کاربر از پست مفید پیدا تشکرکرده اند .

    پیدا (یکشنبه 30 مهر 91)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 11:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-21
    نوشته ها
    208
    امتیاز
    1,973
    سطح
    26
    Points: 1,973, Level: 26
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    743

    تشکرشده 765 در 189 پست

    Rep Power
    32
    Array

    RE: بی اعتمادی به شوهر

    عزیز دلم اگر اینقدر به این مسائل حساس هستی باید قبل از عقد باهاش مطرح میکردی و سنگاتون رو با هم وا میکندین!! من با نظر پیدا کاملا موافقم. هر کی توی مجلس مختلط بره و با فامیلاش برقصه دلیل بر این نمیشه که خیانتکار باشه!! خیلی از آدمایی رو مبینی که خیلی هم معتقدند ولی به همسرشون خیانتم میکنند. پس اصلا به دلت بد راه نده عزیزم.
    این مشکل اعتقادی که بینتون هست همه چیز رو خیلی سخت میکنه!! اینجا هیچ چاره ای نیست مکه اینکه یک کم اون کوتاه بیاد و یک کم شما!! از اول زندگی که نمیتونی به شوهرت مرتب بگی اینجا برو و اونجا نرو. من کاملا با پیدای عزیز موافقم. اصلا شوهرتو تنها مهمونی نفرست. او ازدواج کرده که توی این مواقع همسرش کنارش باشه نه اینکه مثل دوران مجردیش تنها بره!!

  9. 3 کاربر از پست مفید زیبا کردستانی تشکرکرده اند .

    زیبا کردستانی (دوشنبه 01 آبان 91)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 26 شهریور 95 [ 14:54]
    تاریخ عضویت
    1391-6-24
    نوشته ها
    215
    امتیاز
    4,122
    سطح
    40
    Points: 4,122, Level: 40
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    566

    تشکرشده 594 در 190 پست

    Rep Power
    33
    Array

    RE: بی اعتمادی به شوهر

    حرفای پیدا رو قبول دارم. منطقی گفته.حتما توجه کن.
    ضمن اینکه باور کن تو براش از همه سرتر بودی و اون با وجود همه دخترایی که تو اینجور مراسمها دیده تو رو انتخاب کرده.برای همین اصلا نگران از دست دادنش و دخترای این مراسمها نباش.با این حساسیتهات کاری نکن ازت زده شه. بجاش سعی کن باهاش همراه باشی نمیگم برخلاف اعتقاداتت برو وسط همه برقص اما خیلی آراسته و متین کنارش باش با یه لبخند خوشکل
    منم اوایل رو اینچیزا حساس بودم چون عاشق شوهرم بودم و دلم نمیخواست جز من هیچ زیبایی رو ببینه اما الان از عقدمون 7سال میگذره و من و اون تو خیلی از مراسماتی که شرکت میکنیم چه فامیل اون و چه فامیل خودم مختلطن. ما هم خیلی آراسته میریم و سعی میکنیم بهمون خوش بگذره با اینکه جوش نمیگیره ما رو که خلاف اونچیزی که دوست داریم و باورمونه رفتار کنیم. اما اگه قرار باشه تنها با کسایی که عین خودمون فکر میکنن بگردیم تنها میمونیم. یه جایی خوندم یه مطلب خیلی جالب بود و طولانی اما یه تیکش تو این مضمون بود.....
    ما ایرانیها اگه از خودمون معتقد تر باشن بهشون میگیم امل اگه از ما روشنفکر تر باشن میگیم ولنگ و باز
    خلاصه ما ایرانیها باید ازینکه با خطکش خودمون همه رو بسنجیم دست برداریم تا بتونیم با آرامش زندگی کنیم

  11. 2 کاربر از پست مفید روژان20 تشکرکرده اند .

    روژان20 (دوشنبه 01 آبان 91)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 خرداد 95 [ 04:58]
    تاریخ عضویت
    1391-7-29
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    3,098
    سطح
    34
    Points: 3,098, Level: 34
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 68 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بی اعتمادی به شوهر

    ممنون از راهنمایی همه شما دوستان خوبم
    راستش من همون طور که زیباجان گفت، قبل از مراسم عروسی باهاش حرف زدم و گفتم نه من و نه خانواده ام اهل این جور مراسم نبوده و نیستیم.اون هم گفت خانواده اش مذهبین و فقط خانواده عموش هستن که مراسمشون این طوریه و قرار گذاشتیم که اگر مراسم مختلط بود اصلا حضور پیدا نکنیم.اما من 2 تا مشکل دارم یکی اینکه حس می کنم اون به خاطر من و چون من ناراحت می شم سعی می کنه این طوری رفتار کنه در صورتی که من دوست دارم اون از ته دل خودش رو پایبند به یک سری اصول اخلاقی بدونه حالا چه من پیشش باشم چه نباشم
    دوم اینکه این دروغ هایی که بهم گفت باعث شد دیگه نتونم بهش اعتماد کنم و همش از این می ترسم که از دستش بدم...ضمنا قهرمون هم خیلی طولانی می شه الان حدود دو روزه که با هم حرف نزدیم، من که اصلا غرورم اجازه نمی ده منت کشی کنم (چون فکر می کنم حق با منه) اون هم خیلی مغروره و وقتی قهر کنه و عصبانی بشه با یک من عسل هم نمیشه خوردش!! وقتی تو عقد بودیم خانوادمون واسطه می شدن اما الان کسی نیست که مارو آشتی بده!

  13. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array

    RE: بی اعتمادی به شوهر

    سلام sayeh_m

    دوستان پست های خوبی برات گذاشتن

    امیدوارم نقل قول زیر هم بدردت بخوره



    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
    سلام بر اعضاء محترم

    به نظر مسئله ای که در زندگی شما اتفاق افتاده کاملا طبیعی هست و در همه زندگی ها انواع این مسائل هست. و جای نگرانی ندارد.

    مسئله ای که می خواهم بگویم اینست که گاهی باید فقط مشکل را پذیرفت و از انرژی گذاشتن و فکر کردن به حل آن اجتناب کرد.

    حذف صورت مسئله در مواقعی که همسر ما از آن نظر تحت فشار هست، خودش روشی برای حل مسئله هست.

    اما مدیریت اینگونه مسائل در زندگی گذر از آن مسئله هست.

    خلاصه:
    در زندگی بیشتر از اینکه تغییر و درست کردن همسر به فریاد ما می رسد، پذیرش ضعفهای همسر و تحمل آنها کمک کننده هست.

    در کوتاه مدت آرامش

    در دراز مدت، محبتی شدید از طرف همسر به ما که خود موجب تغییر روش او خواهد شد.


    موفق باشی

  14. 3 کاربر از پست مفید ویدا@ تشکرکرده اند .

    ویدا@ (دوشنبه 01 آبان 91)

  15. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 تیر 93 [ 00:07]
    تاریخ عضویت
    1391-3-24
    نوشته ها
    208
    امتیاز
    2,250
    سطح
    28
    Points: 2,250, Level: 28
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    319

    تشکرشده 338 در 136 پست

    Rep Power
    32
    Array

    RE: بی اعتمادی به شوهر

    سلام زندگی زناشویی مثل یک گلدونه نیاز به مراقبت‌های ویژه‌ای داره و در معرض خطرات و آفت‌هایی قرار می‌گیره که باید مراقب بود.این حساسیت شما خوبه اما این که حساسیت طوری نباشه که منجر به تنش ودعواو از هم پاشیدگی زندگی بشه یا با سیاست رفتاری اونو تحت فشار قرار بدین که حداقل اینه که فکر نکنه با این مسئله کنار اومدین.حساسیت زیاد نداشته باشین یعنی حساسیتتون طوری باشه که فقط فهمونین به همسرتون که شما با این کار اون مخالفین و حساسیت زیادتون باعث میشه که همسرتون در مقابل شما جبهه بگیره .و این رو بدونین که این رفتارها به مرور زمان حل میشه و این رفتار شوهرتون حتما تغییر میکنه فقط نیاز به زمان و صبوریه.
    حدیثی از امیر مؤمنان علیه السلام به وضوح روشن می شود:«الصبرعون علی کل امر،صبر و شکیبایی به پیشرفت هر کار(مهمی)کمک می کند.»غرر الحکم،حدیث 765
    http://ahlekhaneh.ir

  16. 3 کاربر از پست مفید mostafavi9090 تشکرکرده اند .

    mostafavi9090 (یکشنبه 07 آبان 91)

  17. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 بهمن 91 [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1391-8-01
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    385
    سطح
    7
    Points: 385, Level: 7
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    89

    تشکرشده 89 در 49 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بی اعتمادی به شوهر

    به نظر منم شوهرش مشکلی نداره مرد خوبیه
    مثلا خود ما همیشه مجالسمون مختلطه اصلا مختلط بهمون خوش میگذره ولی شوهرم همیشه کنارمه بخوادم برقصه با من میاد میرقصه.البته ما تو مجالسمون لباس محلی بلند میپوشیم شال یا روسری هم بیشتر خانوم ها سرشونه
    اگر میخوای آرامش داشته باشی یه کم با شوهرت راه بیا.خودت باهاش برقص.به خودت برس تا نگاه کسی نکنه.واکنش نشون نده بدتر میشه. ریلکس باش
    بعدشم مردا بعد یه سنی دیگه خجالت میکشن برقصن.تو هم راحت میشی
    اصلا تو مجلس سرگرمش کن با حرف زدن وشوخی کردن انقده سرگرمش کن که نه نگاه کسی کنه نه برقصه میتونی از مردهای مجلس هم کمک بگیری یه بحث رو باز کنی انقده بحرفن که یادشون بره یا به خواهرش بگی برو باهاش برقص
    [undefined=undefined]حتما حتما هم بهش بگو اگر ناراحتی من واست مهمه دوس ندارم به جز من یا خواهرت با کس دیگه(نامحرم) برقصی
    دختر خوب زرنگ باش!![/undefined]

  18. 2 کاربر از پست مفید pariya-babak تشکرکرده اند .

    pariya-babak (پنجشنبه 11 آبان 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چه طور دوباره اعتماد کنم؟
    توسط a.a در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 آبان 91, 14:43
  2. چگونه به همسرتان اعتماد کنید
    توسط eghlima در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 31 تیر 91, 13:58
  3. زنانی كه با اعتماد به نفس زندگی نكرده اند
    توسط اندیشه 22 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 تیر 91, 10:34
  4. بي اعتمادي و بدبيني نسبت به ديگران (شناخت، اعتماد)
    توسط parse در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: پنجشنبه 29 مهر 89, 19:16

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:53 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.